عبادت در فرهنگ قرآن، ایمان و اطاعت از همه آموزه های وحیانی به قصد تقرب و نزدیکی به خداوند است و تنها پرستش و عبادت مستقیم خداوند، به معنای عبادت نیست. با این همه آن چه در این نوشتار موردنظر است تنها همین مفهوم خاص است که از آن به عبادت و پرستش خداوند یاد می شود. اینک مطلب را با هم ازنظر می گذرانیم:
یکی از مهم ترین اهداف آفرینش در آموزه های قرآن، عبودیت است. عبودیت خداوند اختصاص به بشر ندارد و همگان موظف هستند که در برابر خداوند کرنش نموده و به عنوان معبود مطلق او را پرستش کنند و خاضعانه و خاشعانه در برابرش نمازگزارند، با این تفاوت که بشر و جن به عنوان دو موجود مختار و دارای اراده، در عبودیت خداوند آزاد هستند و به اختیار خویش در حوزه عمل تشریعی می تواند کفر و ایمان را برگزینند؛ هر چند که در حوزه تکوینی آنان نیز نمی توانند از دایره عبودیت بیرون روند و در هرحالی به عنوان عبادالله می باشند.
عبودیت مقامی از مقامات اختیاری بشر می باشد و شخصی که به مقام عبودیت اختیاری برسد و در مقام کمالی آن قرار گیرد، از ویژگی های انحصاری و خاصی برخوردار می شود که مقام خلافت ربوبی یکی از آن هاست؛ زیرا انسان به عبودیت خویش، استعدادهای سرشته در ذات خویش را به فعلیت می رساند و همه کمالات اسمایی را در خود تحقق می بخشد. در این زمان است که قابلیت می یابد تا در نقش خلافت ربوبی در پروردگاری همه کائنات از کم ترین تا برترین بپردازد و پروردگار همگان شود. این گونه است که سزاوار سجده و اطاعت از سوی همه ایشان می شود.
از آن جایی که انسان یکی از دو آفریده مختار و با اراده خداوندی است، شیوه های عبادتی وی نیز انحصاری است و دارای ویژگی های خاصی است. از این روست که خداوند برای بشر، آموزه های هدایتی را به نام اسلام بر او از راه همه پیامبران از آدم(ع) تا خاتم فرستاده است تا با بهره گیری از آن ها انسان بتواند به مقام عبودیت اختیاری دست یابد.
البته شیوه ای که در آموزه های وحیانی و هدایتی اسلام بیان شده است دارای همه گونه آداب و آیین پسندیده ای که دست یابی انسان را به مقام عبودیت انسان می کند. این آموزه های وحیانی از دربر گیرندگی و جامعیت برخوردار می باشد و به یک معنا مختص به عبودیت محض و صرف نیست. از این روست که نوع رفتارهای انسان در برابر همه هستی از طبیعت و غیرطبیعت و انسان و غیرانسان را شامل می شود و مجموعه ای از آیین ها، آداب و هنجارهای اجتماعی و گزاره های اخلاقی و حقوقی و مانند آن را دربر دارد.
اگر عبادت به معنای نهایت تذلل و کوچکی در برابر خداوند است که شایسته و مستحق چنین عملی از سوی انسان می باشد؛ زیرا به آدمی جان بخشیده است و افزون بر نعمت زندگی و پرورش او، همه امکانات و نعمت های دیگر را برای او فراهم آورده است، می بایست گفت که هر اطاعتی از آموزه های او به معنای عبودیت و عبادت است؛ اما مراد از عبودیت در این عبارت تنها پرستش و عبادت محض و صرف است که در برابر خداوند انجام می گیرد و هدف و مقصد و مقصود مستقیم اعمال و رفتار و گفتار آدمی است.
● عبادت در فرهنگ قرآن
هنگامی که قرآن به مساله عبادت می پردازد آن را امری فطری می شمارد و بر این امر پامی فشارد که در ذات انسان ها روحیه عبودیت و پرستش نهفته است وآدمی به طور فطری به این امر گرایش دارد. از این روست که اگر خدای یگانه را نپرستد به پرستش و عبادت اموری دیگر رو می آورد تا این میل و گرایش باطنی و ذاتی خویش را ارضا کند.
قرآن گزارش می کند که از دیرباز این روحیه به شکل عملی خود را نشان داده است و آدمی می کوشیده تا به هر شکلی شده است در برابر چیزی عبادت کند. از این رو بوده که عبودیت انحرافی از همان آغاز به وسوسه ابلیسی آغاز شده و به شکل بت پرستی از زمان نوح (ع) و یا پیش از ایشان پدید آمده است. (هود آیه ۲۵ و ۲۶) در دوره های متاخر نیز عمل عبودیت از سوی پیامبران در مسیر اصلی قرار می گیرد و تلاش های پیامبرانی چون حضرت ابراهیم (ع) و یعقوب (ع) (بقره آیه ۱۲۵ و ۱۳۳) و حضرت عیسی (ع) (آل عمران آیه ۴۵ تا ۵۱) و پیامبر اکرم (ص) موجب می شود تا پاسخ درستی به این خواسته ذاتی و فطری بشر داده شود و تنها خداوندی که آفریدگار و پروردگار بشر و هستی است به عنوان معبود شایسته پرستش مطرح و معرفی شود. (حمد آیه ۵ و نیز بقره آیه ۸۳ و ۱۳۳ و ۱۳۸ و آیات بسیار دیگر)
● آثار عبادت
عبادت محض همانند دیگر اعمال بشر در تکوین تاثیرگذار می باشد و این گونه نیست که هیچ تاثیری بر حوزه تکوینیات به جا نگذارد. به این معنا که برخلاف تصور عامیانه که سخن و حرف زدن را باد هوا می شمارند. آثار بی شماری بر آن مترتب است که قرآن در آیه ۱۸ سوره ق می فرماید که همه آن چه گفته می شود از سوی دو فرشته همراه هر شخص که موظف به مراقبت و نگهبانی هستند نوشته می شود و گوینده در قیامت می بایست پاسخ گو باشد.
این غیر از آن است که هر گفتاری دارای آثار وجودی و تکوینی است. علامه ارجمند استاد حسن زاده آملی می فرمود که در روزهای نخست انقلاب که گروه های کمونیستی فعال بودند، یکی از تحصیل کرده های دانشگاهی در عروسی در حالی که به مساله خواندن خطبه انتقاد داشت و آن را بی تاثیر می دانست مورد خطاب عتاب آلود وی قرار گرفت و در جمع مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفت به گونه ای که شخص رنگ باخت و سرخ و قرمز شد. استاد وی را آگاه به این مطلب متنبه ساخت که اگر این گفتار سرزنش آمیز باد هوا و بی تاثیر در امور کائنات و تکوینیات است چرا شما رنگ باختید و چهره برافروخته و قرمز شدید؟
بنابراین نمی توان درباره تاثیر اعمال و حتی کلمات و سخنان بر امور تکوینی شک و تردیدی روا داشت. از این رو می توان گفت که هر عملی نه تنها بر خود شخص تاثیر می گذارد بلکه بر امور تکوینی و جهان خارج نیز تاثیرگذار می باشد که در آزمایشگاه نیز درباره تاثیر سخنان و کلمات بر گیاهان و یا اعمال دیگر آزمایش های بسیاری به عمل آمده که بیانگر تاثیر مستقیم اعمال و رفتار آدمی بر امور تکوینی و خارجی می باشد.
عبادت محض و صرف و پرستش خداوند تبارک و تعالی نیز دارای آثار مستقیم و غیرمستقیم در شخص و امور بیرونی است.
این آثار می تواند شامل دست یابی به آرامش درونی و سرور و شادی باطنی شخص پرستشگر (مریم آیه ۴۸) و سلامت (صافات آیه ۱۰۹ و ۱۱۱) عزت و اعتماد به نفس (مریم آیه ۸۱ و ۸۲) مهر و محبت و جلب نظر دیگران به خود (مائده آیه ۸۲) و آرامش خاطر نسبت به آینده و گذشته به سبب دستیابی به یقین (حجر آیه ۹۸و ۹۹) باشد.
چنان که آثار بیرونی چون دست یابی به قدرت و یا افزایش آن (هود آیه ۵۰ و ۵۲) و ترس و عقب نشینی دشمن بشریت یعنی ابلیس (اسراء آیه ۶۴ و ۶۵) و رهایی از گناه (یوسف آیه ۲۱ و ۲۴) و نجات از عذاب دنیوی و اخروی و خشم الهی (نوح آیات ۱تا ۴) و جلب رحمت خاص خداوندی (مریم آیات ۲ و ۳ و انبیاء آیه ۸۴) و رستگاری و فلاح اخروی (حج آیه ۷۷) و سعادت و جلب خیر در دنیا و آخرت (مریم آیه ۴۸) از اموری است که در قرآن برای عبادت محض و پرستش خداوند بیان شده است.
البته از آن جایی که ارتباط تنگاتنگی میان اعمال و رفتار بشر در حوزه های مختلف تکوینی وجود دارد قرآن به آثاری چون نزول باران و برکات آسمانی و زمینی (هود آیه ۵۰و ۵۲) و تأخیر اجل و مرگ آدمی و دست یابی به سلامت (نوح آیه ۳ و ۴) نیز اشاره می کند تا بنمایاند که میان اعمال آدمی و امور تکوینی تا چه اندازه تأثیر و تأثر است.
به سخن دیگر همان گونه که فساد و تباهی به سبب اعمال آدمی در دریا و خشکی پدید می آید و محیط زیست بشر را با نابودی و تباهی مواجه می سازد (روم آیه ۴۱) هم چنین اعمال او می تواند موجب شود تا باران مفید و سازنده ببارد و گیاهان و درختان میوه و بر و باری خوش و خوب دهند و برکات از آسمان و زمین بر روی انسان سرازیر شود. (اعراف آیه ۹۶)
از آثار اجتماعی این گونه عبادت می توان به مسئله مهم اتحاد و همگرایی اجتماعی اشاره کرد به گونه ای که تنها مؤمنان عبادت گر هستند که برخوردار از انسجام کامل می باشند و هیچ گاه میان ایشان اختلاف و تضادی نیست (بقره آیه ۱۳۳ و ۱۳۴) زیرا این گونه افراد تنها دل به خدا داده اند و هیچ چیز دنیا ایشان را فریب نمی دهد و به سب این که نسبت به همه رحیم و مهربان هستند از هرآن چه خداوند به ایشان داده است انفاق می کنند و در هر مالی که به دست می آورند به حکم نمازگزاران واقعی بودن خداوند بخشی را به پرسشگران و سائلان و یا محرومان می بخشند. (ذاریات آیه ۱۹ و نیز معارج آیه ۲۵) چنین اعمال و رفتاری که از عبادتگران واقعی به وقوع می پیوندد هم انسجام اجتماعی را افزایش می دهد و هم هرگونه خلاف و سوءتفاهمی را از میان برمی دارد و دل ها را به سوی یک دیگر جلب و جذب می کند و الفت را در میان ایشان پایدار و استواری می بخشد.
دست یابی انسان به کمالات مهم انسانی جز از راه عبادت امکان پذیر نیست؛ هرچند که مراد از عبادت در این جا معنای گسترده و جامعه آن است، ولی شکی نیست که عبودیت محض و پرستش ذات الهی نقش اصلی را ایفا می کند.
براساس آیات قرآنی هرگونه عملی که از سوی بشر با اخلاص انجام پذیرد و در آن هدف و مقصد رضای الهی باشد به عنوان عبادت شناخته و آثاری بسیار برآن مترتب می شود ولی ناگفته نماند که نقش عبادت مستقیم و پرستش ذات، نقشی بسیار جدی و حساس تر است.
انسان با عبادت و پرستش ذات الهی این امکان را برای خود فراهم می آورد تا تحت ربوبیت مستقیم خداوند رشد یابد و از عنایت و فضل خاص وی بهره مند گردد و در مقام اصطناع الهی قرار گیرد (طه آیه ۴۱) و با بهره مندی از فضل و رحمت خاص خداوندی از انشراح و سعه صدر برخوردار شده و توانایی آن را بیابد که همه اسمای کمالی نهفته و تعلیم شده ذاتی را به فعلیت و ظهور برساند.
این گونه است که با عمل عبادی محض و پرستش خداوند در مقام تسلیم (حج آیه ۳۴) و رضایت (فتح آیه ۲۹) در می آید و با بهره مندی از مقام اطمینان و نفس مطمئنه در مسیر کمالی به جایی می رسد که همه نام ها و اسمای کمالی را به فعلیت رسانده و از آن جایی که محبوب خداوند است (مائده آیه ۵۴) در مقام امامت و هدایت گری قرار می گیرد (انبیاء آیه ۷۳)
براساس آیات قرآنی و آموزه های وحیانی تنها با عبودیت است که می توان به مقام انسانیت رسید و خلافت ربوبی را به دست آورد و در جایگاه شایسته قرار گرفت که خداوند از آن به مقام کرامت انسانی یاد می کند و به خود برای آفرینش چنین موجودی آفرین می گوید.
● آداب عبادت
برای عبادت کردن همان گونه که اموری به عنوان حقوق عبودیت مطرح است مسایلی از سوی قرآن بیان شده است که می توان از آن به آداب عبودیت و عبادت یاد کرد؛ زیرا برای هر کاری آدابی است که می بایست از آن پیروی کرد.
نقدی که مولوی درباره آداب بیان می کند و (هیچ آدابی و تربیتی مجو...) از آن روست که گاه متن به حاشیه رانده می شود و حاشیه اصالت می یابد و متن از یاد می رود. از این روست که منتقدان همواره به عوام و توده های مردم یادآور می شوند که «علیکم بالمتون لابالحواشی»، برشماست که به اصل و متن بچسبید و حواشی را کناری بنهید؛ زیرا بسیار دیده شده است که اصل کاری از یاد می رود و حواشی آن را در خود فرو می بندد چنان که هدف از قرائت قرآن یاد گرفتن آن می باشد تا بر اساس آن عمل شود و زندگی آدمی بر اساس آن سامان یابد ولی بسیاری از مردم گرفتار تلاوت و قرائت و صدای خوش آن شده اند و در تجوید و قرائت مانده اند و مفاهیم و عمل به آن از یاد رفته است.
هر گاه آداب کاری اصالت یابد و اصل کار به فراموشی رود و یا کم تر مورد تاکید و اهتمام قرار گیرد آن زمان بایست گفت که ترک آداب کن و به عمل بپرداز ولی اگر بتوان به گونه ای عمل کرد که هم عمل به درستی و اتقان انجام شود و هم شخص بتواند آداب آن را مراعات کند هیچ کس چنین آداب جویی را سرزنش نکرده است.
براین اساس توجه به آداب عبادت می تواند برای دست یابی به کمال عبادت و رسیدن به مقام عبودیت که مقام خلافت الهی است نیز مفید و بسیار تاثیرگذار باشد.
از جمله آدابی که برای عبودیت ذکر شده است اعتدال و میانه روی در عبودیت است. اصولا اسلام هستی را بر مبنای عدالت و اعتدال استوار می بیند و هرگونه عملی بیرون از دایره عدالت و اعتدال را افراط و تفریط دانسته و آن را منافی اصول هستی می شمارد. به سخن دیگر از آن جایی که میان تکوین و تشریع ارتباط تنگاتنگ و معناداری است اصول تکوین و تشریع هماهنگ و سازوار با هم از هرگونه افراط و تفریط به دور می باشد. براین اساس است که اعتدال در همه امور مورد تاکید قرارگرفته است و از انسان ها خواسته شده که همواره اصل اعتدال و میانه روی را در کنار اصل عدالت مورد توجه قرار دهند.
این مسئله درعبادت محض نیز مورد توجه خداوند بوده و در مقام تشریع هماهنگ و سازگار با تکوین از مردمان خواسته است که اعتدال و میانه روی را رعایت کنند. (اسراء آیه ۱۱۰)
میانه روی و اعتدال فواید بسیاری دارد که از آن جمله می توان به رهایی از کسالت و سستی در عبادت اشاره کرد. اگر انسان خداوند را به خاطر شایستگی اش عبادت کند هر زمانی که احساس کرد که می بایست پرستش کند به سوی معبود می رود و او را می پرستد و این گونه است که با عشق و علاقه به این عمل اقدام می کند. تکرار یک عمل به شکل مداوم موجب می شود که دل مرده و خسته شود و با کسالت و سستی به آن عمل اقدام کند. از این روست که قرآن از هرگونه عمل عبادی همراه با کسالت و سستی بازمی دارد و از مؤمنان می خواهد که خداوند را درغیر این حالت عبادت و پرستش کنند. (نساء آیه ۱۴۲)
عبادت عاشقانه همواره با حالت سرزندگی انجام می شود و عابد می کوشد تا چنان خداوند را با شوق و اشتیاق عبادت کند که سزاوار اوست. این گونه است که به ظاهری آراسته و زیبایی تمام و تن و روحی زیبا به سوی خداوند می رود. از این روست که از آداب عبادت در آیه ۳۱ سوره اعراف تزیین دانسته شده و از مؤمنان خواسته شده که در کمال آراستگی و زیبایی تن و روح به پیشگاه خداوند بشتابند.
درحقیقت طهارت و نظافت تن و بدن و حتی جایی که در آن جا نماز می گذارد و پرستشی را انجام می دهد (بقره آیه ۱۲۵ و حج آیه ۲۶) می بایست در کنار آراستگی و طهارت روح باشد و تن و جان همانند و سازگار باز هم به استقبال خداوند بروند.
از دیگر آداب عبودیت آن است که همراه با خشوع و خضوع باطنی و تضرع ظاهری باشد و انسان با باطن و ظاهر هماهنگ و سازگار با هم به سوی معبود برود و خود را در برابر خداوند متواضع و خاشع و خاضع ببیند و به درگاه او تضرع و انابه و ناله کند. (اعراف آیه ۵۵ و ۲۰۵)
خداوند این گونه رفتار را نسبت به غیر خود نمی پسندد ولی برای این که تکبر را از انسان دور سازد (نساء آیه ۳۶) از انسان می خواهد که این گونه به پیشگاه خدا بیاید و تضرع و خشوع را نشان دهد. بر این اساس است که خداوند در آیه ۶۳ سوره انعام تضرع هنگام عمل عبادی و درپیشگاه خداوند را می ستاید و چنین آدابی را ارزشمند می شمارد.
آثار عبادت
اسـاس آفـريـنـش بـر مبناى (داد و ستد) يا (حركت و بركت ) نهاده شده و هر پديده اى به اندازه لياقت و ظرفيت خويش از فيض الهى برخوردار مى گردد. از اين رو، تمام پديده ها به ارتباط با آفريننده هستى نيازمندند تا به هستى خود ادامه داده ، فيض بيشترى دريافت كنند.
كـانـال ارتـبـاطـى انسان با خدا و دريافت فيض و رحمت او عبادت (به معناى وسيع كلمه ) است و هرچه عبادت اوبيشتر وبهتر باشد از فيوضات الهى بهره بيشتر مى برد وبه همان نسبت به خـداى تـعـالى نـزديـكـتـرمـى شـود. از رسـول خـدا(ص ) نقل شده كه خداى تبارك وتعالى فرمود:
(ما يَتَقَرَّبُ إِلَىَّ عَبْدى بِمِثْلِ اءَداءِ مَاافْتَرَضَتُ عَلَيْهِ)1
چيزى مانند انجام واجبات بنده ام را به من نزديك نمى كند.
عبادت و بندگى خدا، هم در دنيا آثار و منافعى دارد هم در آخرت .
آثار دنيوى
الف ـ خدا ترسى
هـر چـه (عابد) بيشتر در درگاه الهى سر بسايد، به او نزديكتر شده ، عظمت او را بيشتر درك مى كند. در نتيجه ، ابهت و خوف از خدا دلش را پر مى كند و به انجام وظايف دينى پرداخته ، از كارهاى حرام دورى مى كند. حضرت صادق (ع ) فرمود:
(خـداونـد در تـورات فـرمـوده اسـت : اى فـرزند آدم ! براى پرستش من كوشش كن تا دلت را از خوف خود پركنم .)2
پـيـدايـش روحـيـه آزادگـى نـيـز بـا خـداتـرسـى هـمـراه اسـت كـه (عـابـد) را از قـيـد و بـنـد عـوامـل آزادى كـُش مـانند؛ علاقه به ثروت و مقام ، شهوات و ... آزاد مى سازد و بايد گفت ؛ هيچ چيزى مانند عبادت خدا، آزادى بخش نيست .
ب ـ سلامت جسم و جان
دومـيـن اثـر ارزنـده عـبـادت ، آرامـش روحى و سلامت جسم و جان است . بايد توجّه داشت كه يكى از عـوامـل بـيمارى روحى و جسمى از نظر اسلام و روان شناسان ، تشويش خاطر و غم و غصه است . تـشـويـش خـاطـر نـاشـى از دورى از خـدا و مـعـنـويـت اسـت . قرآن مجيد، درمان افسردگى و اندوه دل را در سايه ذكر خدا كه روح عبادت است مُيَسّر دانسته ، چنين فرموده است :
(اءَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)3
باياد و ذكر خدا دلها آرامش مى يابد.
نـكـتـه جـالب ديـگـر ايـنـكـه بـرخى از عبادتها تاءثير مستقيم روى سلامت عابد دارد، به عنوان مثال رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:
(صُومُوا تَصِحُّوا)4
روزه بگيرديد تا سالم شويد.
امام سجاد(ع ) نيز فرمود:
(حَجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحُّ اءَجْسامُكُمْ...)5
حجّ و عمره به جا آوريد تا بدنهاى شما سالم گردد.
ج ـ مصونيت در برابر گناه
اثـر ديگر عبادت ، محفوظ ماندن از گناهان است ، چون انسان هر چه به خدا نزديك تر شود به هـمـان مـقـدار از انـحـراف و گناه فاصله مى گيرد و وسوسه هاى شيطانى در او بى اثر خواهد بود. با توجه به اين حقيقت ، قرآن مجيد مى فرمايد:
(اءَقِمِ الصَّلوةَ، إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ)6
نماز را به پا دار، همانا نماز از زشتى و منكرات باز مى دارد.
رسول خدا(ص ) درباره حجّ نيز چنين فرمود:
(آيَةُ قَبُولِ الْحَجِّ تَرْكُ ما كانَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ مُقيماً مِنَ الذُّنُوبِ)7
نشانه قبولى حج ، ترك گناهانى است كه تاكنون انجام مى داده است .
خـدا ضـمـن بـيـان داسـتـان حـضـرت يـوسـف (ع ) مـى فـرمـايـد: ايـن عـبـادت پـاك و ايـمـان كامل او بود كه موجب شد او را از انحراف و آلوده شدن نجات دهيم :
(كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الُْمخْلَصينَ)8
ايـن گونه (برهان خويش را به او نشان داديم تا) او را از گناه و بدى نجات دهيم ، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.
بـديـن مـعنا كه با عبادت وانجام واجبات و اخلاص كامل ، شايستگى يافت كه از آلودگى گناه و ورود به معصيّت در امان بماند.9
د ـ بى نيازى از مردم
از ديـگـر آثـار عـبـادت ، مـحـبـوبـيـّت در نـزد خـداونـد اسـت كـه بـا عـمـل بـه تكاليف و انجام واجبات به دست مى آيد. خدا بندگان وظيفه شناس را كرامت نفس و بى نيازى عطا مى كند. تا محتاج غير او نشوند.
امام صادق (ع ) فرمود در تورات چنين نوشته است :
(يَابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتى اءَمْلاَْ قَلْبَكَ غِناً...)10
اى فرزند آدم ! براى عبادت من خود را فارغ كن تا قلبت را از بى نيازى پركنم .
ه ـ كامروايى و خوشبختى
خـوشـبـخـتـى و سـعـادت از جمله نعمتهايى است كه هر كس در تلاش براى رسيدن به آن ، تمام توان خود را به كار مى گيرد. از نظر اسلام انسان سعادتمند، كسى است كه به تعاليم انبيا و دسـتـورات الهى عمل نموده ، در عبادت و كسب معنويت كوشا باشد.حضرت على (ع ) در اين باره فرمود:
(سَعادَةُ الرَّجُلِ فى إِحْرازِ دينِهِ وَ الْعَمَلِ لاِ خِرَتِهِ)11
خوشبختى و سعادت مرد در ديندارى و عمل براى آخرت است .
و ـ پيروزى بر دشمنان
عبادت خدا وپناه بردن به قدرت بى پايان خدا پشتوانه محكم مؤ من در صحنه هاى گوناگون نبرد با دشمنان ، شيطان و نفس امّاره است .
بطور مثال ، (دعا) سلاح مؤ من و يكى از پشتوانه هاى محكم اوست .
رسول اكرم (ص ) روزى به يارانش فرمود:
(آيا شما را از سلاحى كه از دشمن نجاتتان دهد آگاه نسازم ؟)
گفتند: چرا. فرمود:
(شب و روز دعا كنيد كه دعا اسلحه مؤ من است .)12
نـاگـفـتـه نـمـانـد كـه عـبـادت و دعـا در كـنـار بـرنـامـه و عـمـل مـؤ ثـر خـواهـد بـود، نه اينكه به جاى تلاش و كوشش و كارزار، در محراب و مسجد و كنج خانه بنشينيم و دعا كنيم .
ز ـ روزى فراوان
برخى از عبادتها سبب گشايش در زندگى و روزى فراوان مى شود.
مـردى خدمت رسول خدا (ص ) اظهار داشت : دوست دارم ثروتمند شوم و وسعتى در زندگى ام پيدا شود. آن حضرت فرمود:
(دُمْ عَلَى الطَّهارَةِ يُوَسَّعْ عَلَيْكَ فِى الرِّزْقِ)13
هميشه با طهارت باش تا روزى ات زياد شود.
امام سجاد(ع ) درباره حجّ و عمره نيز چنين فرمود:
(حـَجُّوا وَ اعـْتـَمـِرُوا... تـَتَّسـِعْ اءَرْزاقـُكـُمْ وَ يـَصـْلُحْ ايـمـانـُكـُمْ وَ تَكْفُوا مَؤُنَةَ النّاسِ وَ مَؤُنَةَ عَيالاتِكُمْ)14
حـج و عـمـره بـه جـا آوريد تا روزى تان فراوان شود و ايمانتان اصلاح گردد و مخارج مردم و خانواده هاى شما تاءمين شود.
آثار اخروى
آنچه پيرامون آثار دنيوى عبادت آورديم ، بخش كوچكى از پيامدهاى ارزنده آن بود وگرنه هدف اسـاسـى و ثواب و اجر اصلى عبادات در عالم برزخ و آخرت آشكار مى شود و آسايش و خوشى آخـرت ، نـتـيـجـه اعـمـال دنـيـايـى فـرد اسـت و خـداونـد از فضل و احسان خويش ، هر چه بخواهد بر آن مى افزايد و بخشى از آثار اخروى بدين قرار است :
الف ـ آسايش قبر
حـفـره قـبـر اوّليـن مـنـزل سـفـر آخـرت اسـت كـه اوّليـن اثـر اخـروى عـمـل انـسـان ، در آن ظاهر مى شود. اگر اعمال نيكو باشد، قبر همچون چراغ سبزى نويد رهايى مى دهد و گرنه زنگ خطرى است كه آينده اى تاريك را خبر مى دهد. امام باقر(ع ) فرمود:
(مَنْ اءَتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ تَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ)15
كسى كه ركوعش را كامل به جا آورد وحشت قبر بر او وارد نمى شود.
ب ـ انيس در قبر
اطـاعت و بندگى خدا در عالم برزخ تجسّم پيدا كرده و در قبر، مونس و همدم انسان است كه يكى از بـهـتـريـن آثـار عـبـادت مـحـسـوب مـى شـود. ابـوبـصـيـر از امـام بـاقـر يـا امـام صـادق : نقل مى كند كه مى فرمود:
وقـتـى مـؤ مـن را در قـبـر مـى نـهـنـد بـه هـمـراه او شـش صـورت نـورانـى داخـل قـبـر مـى شـونـد و اطراف او را مى گيرند، يكى از آنها كه از ديگران نورانى تر است از آنـهـا مـى پـرسد: شما كيستيد؟ يكى مى گويد: من نمازم ، دوّمى مى گويد من زكاتم . سومى مى گـويـد: من روزه ام . چهارمى مى گويد: من حج و عمره ام . پنجمى مى گويد: من نيكيهاى تو هستم كه به برادرانت رساندى همه اينها از آن صورت نورانى تر مى پرسند: تو كه هستى كه از هـمـه نـورانـى تـر و خـوشـبـوتـرى ؟ مـى گـويـد: مـن ولايـت اهل بيت پيغمبرم .16
ج ـ ايمنى در محشر
دومين اثر گرانقدر بندگى خدا در محشر، آشكار مى شود. قرآن مى فرمايد:
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ...)17
كـسانى كه عمل نيك و شايسته انجام دادند پاداشى بهتر از آن مى بينند و آنها از وحشت و سختى اين روز در امانند.
د ـ آمرزش و رحمت الهى
مـشـمـول رحـمـت وآمـرزش الهـى شـدن از ديـگـر آثـار عـبـادت خـداونـد اسـت كـه بـا ايـمـان و عمل پسنديده به دست مى آيد. قرآن كريم مى فرمايد:
(فَاءَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فى رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ)18
كـسـانـى كـه بـه خـدا ايـمـان آوردنـد و تـوسـل جـسـتـنـد، خـداونـد بـزودى آنـهـا را در فضل و رحمت خويش قرار مى دهد.
ه ـ ورود به بهشت
بـنـدگان شايسته خدا كه در دنيا با ايمان بوده ، خدا را پرستيده و فريب زرق و برق دنيا را نخورده اند، سزاوار بهشت خواهند بود قرآن در اين زمينه مى فرمايد:
(وَ سـارِعـُوا إِلى مـَغـْفـِرَةٍ مـِنْ رَبِّكـُمْ وَجـَنَّةٍ عـَرْضـُهـَا السَّمـواتُ وَ الاَْرْضُ اُعـِدَّتـْ لِلْمُتَّقينَ)19
بر يكديگر پيشى گيريد به سوى آمرزش پروردگار خويش و رسيدن به بهشت كه پهنايش بقدر همه آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران مهيّا شده است .
حضرت على (ع ) نيز فرمود:
(ثَمَنُ الْجَنَّةِ الْعَمَلُ الصّالِحُ)20
بهاى بهشت عمل صالح است .
1 بحارالانوار، ج 70، ص 16.
2 بحارالانوار ، ج 71، ص 182.
3 رعد(13)، آيه 28.
4 بحارالانوار، ج 96، ص 255.
5 ثواب الاعمال ، ص 70.
6 عنكبوت (29)، آيه 45.
7 سـيـرى در فـلسـفـه احـكـام ، ص 146، بـه نقل از جعفريات ، ص 66.
8 يوسف (12)، آيه 24.
9 ر.ك : تفسير نمونه ، ج 9، ص 374.
10 اصول كافى ، ج 2، ص 83، بيروت .
11 شرح غررالحكم ، ج 4، ص 144.
12 ثواب الاعمال ، ص 45.
13 ميزان الحكمة ، ج 4، ص 118.
14 ثواب الاعمال ، ص 70.
15بحارالانوار، ج 85، ص 107.
16 بحارالانوار، ج 6،ص 235، (ترجمه آزاد).
17 نمل (27)، آيه 89.
18 نساء(4)، آيه 175.
19 آل عمران (3)، آيه 133، ترجمه آيتى .
20 شرح غررالحكم ، ج 3، ص 349.
آثار عبادت
نويسنده: علي پوريا
عبادت در فرهنگ قرآن، ايمان و اطاعت از همه آموزه هاي وحياني به قصد تقرب و نزديكي به خداوند است و تنها پرستش و عبادت مستقيم خداوند، به معناي عبادت نيست. با اين همه آن چه در اين نوشتار موردنظر است تنها همين مفهوم خاص است كه از آن به عبادت و پرستش خداوند ياد مي شود. اينك مطلب را با هم ازنظر مي گذرانيم:
يكي از مهم ترين اهداف آفرينش در آموزه هاي قرآن، عبوديت است. عبوديت خداوند اختصاص به بشر ندارد و همگان موظف هستند كه در برابر خداوند كرنش نموده و به عنوان معبود مطلق او را پرستش كنند و خاضعانه و خاشعانه در برابرش نمازگزارند، با اين تفاوت كه بشر و جن به عنوان دو موجود مختار و داراي اراده، در عبوديت خداوند آزاد هستند و به اختيار خويش در حوزه عمل تشريعي مي تواند كفر و ايمان را برگزينند؛ هر چند كه در حوزه تكويني آنان نيز نمي توانند از دايره عبوديت بيرون روند و در هرحالي به عنوان عبادالله مي باشند.
عبوديت مقامي از مقامات اختياري بشر مي باشد و شخصي كه به مقام عبوديت اختياري برسد و در مقام كمالي آن قرار گيرد، از ويژگي هاي انحصاري و خاصي برخوردار مي شود كه مقام خلافت ربوبي يكي از آن هاست؛ زيرا انسان به عبوديت خويش، استعدادهاي سرشته در ذات خويش را به فعليت مي رساند و همه كمالات اسمايي را در خود تحقق مي بخشد. در اين زمان است كه قابليت مي يابد تا در نقش خلافت ربوبي در پروردگاري همه كائنات از كم ترين تا برترين بپردازد و پروردگار همگان شود. اين گونه است كه سزاوار سجده و اطاعت از سوي همه ايشان مي شود.
از آن جايي كه انسان يكي از دو آفريده مختار و با اراده خداوندي است، شيوه هاي عبادتي وي نيز انحصاري است و داراي ويژگي هاي خاصي است. از اين روست كه خداوند براي بشر، آموزه هاي هدايتي را به نام اسلام بر او از راه همه پيامبران از آدم(ع) تا خاتم فرستاده است تا با بهره گيري از آن ها انسان بتواند به مقام عبوديت اختياري دست يابد.
البته شيوه اي كه در آموزه هاي وحياني و هدايتي اسلام بيان شده است داراي همه گونه آداب و آيين پسنديده اي كه دست يابي انسان را به مقام عبوديت انسان مي كند. اين آموزه هاي وحياني از دربر گيرندگي و جامعيت برخوردار مي باشد و به يك معنا مختص به عبوديت محض و صرف نيست. از اين روست كه نوع رفتارهاي انسان در برابر همه هستي از طبيعت و غيرطبيعت و انسان و غيرانسان را شامل مي شود و مجموعه اي از آيين ها، آداب و هنجارهاي اجتماعي و گزاره هاي اخلاقي و حقوقي و مانند آن را دربر دارد.
اگر عبادت به معناي نهايت تذلل و كوچكي در برابر خداوند است كه شايسته و مستحق چنين عملي از سوي انسان مي باشد؛ زيرا به آدمي جان بخشيده است و افزون بر نعمت زندگي و پرورش او، همه امكانات و نعمت هاي ديگر را براي او فراهم آورده است، مي بايست گفت كه هر اطاعتي از آموزه هاي او به معناي عبوديت و عبادت است؛ اما مراد از عبوديت در اين عبارت تنها پرستش و عبادت محض و صرف است كه در برابر خداوند انجام مي گيرد و هدف و مقصد و مقصود مستقيم اعمال و رفتار و گفتار آدمي است.
عبادت در فرهنگ قرآن
هنگامي كه قرآن به مساله عبادت مي پردازد آن را امري فطري مي شمارد و بر اين امر پامي فشارد كه در ذات انسان ها روحيه عبوديت و پرستش نهفته است وآدمي به طور فطري به اين امر گرايش دارد. از اين روست كه اگر خداي يگانه را نپرستد به پرستش و عبادت اموري ديگر رو مي آورد تا اين ميل و گرايش باطني و ذاتي خويش را ارضا كند.
قرآن گزارش مي كند كه از ديرباز اين روحيه به شكل عملي خود را نشان داده است و آدمي مي كوشيده تا به هر شكلي شده است در برابر چيزي عبادت كند. از اين رو بوده كه عبوديت انحرافي از همان آغاز به وسوسه ابليسي آغاز شده و به شكل بت پرستي از زمان نوح (ع) و يا پيش از ايشان پديد آمده است. (هود آيه 25 و 26) در دوره هاي متاخر نيز عمل عبوديت از سوي پيامبران در مسير اصلي قرار مي گيرد و تلاش هاي پيامبراني چون حضرت ابراهيم (ع) و يعقوب (ع) (بقره آيه 125 و 133) و حضرت عيسي (ع) (آل عمران آيه 45 تا 51) و پيامبر اكرم (ص) موجب مي شود تا پاسخ درستي به اين خواسته ذاتي و فطري بشر داده شود و تنها خداوندي كه آفريدگار و پروردگار بشر و هستي است به عنوان معبود شايسته پرستش مطرح و معرفي شود. (حمد آيه 5 و نيز بقره آيه 83 و 133 و 138 و آيات بسيار ديگر)
آثار عبادت
عبادت محض همانند ديگر اعمال بشر در تكوين تاثيرگذار مي باشد و اين گونه نيست كه هيچ تاثيري بر حوزه تكوينيات به جا نگذارد. به اين معنا كه برخلاف تصور عاميانه كه سخن و حرف زدن را باد هوا مي شمارند. آثار بي شماري بر آن مترتب است كه قرآن در آيه 18 سوره ق مي فرمايد كه همه آن چه گفته مي شود از سوي دو فرشته همراه هر شخص كه موظف به مراقبت و نگهباني هستند نوشته مي شود و گوينده در قيامت مي بايست پاسخ گو باشد.
اين غير از آن است كه هر گفتاري داراي آثار وجودي و تكويني است. علامه ارجمند استاد حسن زاده آملي مي فرمود كه در روزهاي نخست انقلاب كه گروه هاي كمونيستي فعال بودند، يكي از تحصيل كرده هاي دانشگاهي در عروسي در حالي كه به مساله خواندن خطبه انتقاد داشت و آن را بي تاثير مي دانست مورد خطاب عتاب آلود وي قرار گرفت و در جمع مورد نكوهش و سرزنش قرار گرفت به گونه اي كه شخص رنگ باخت و سرخ و قرمز شد. استاد وي را آگاه به اين مطلب متنبه ساخت كه اگر اين گفتار سرزنش آميز باد هوا و بي تاثير در امور كائنات و تكوينيات است چرا شما رنگ باختيد و چهره برافروخته و قرمز شديد؟
بنابراين نمي توان درباره تاثير اعمال و حتي كلمات و سخنان بر امور تكويني شك و ترديدي روا داشت. از اين رو مي توان گفت كه هر عملي نه تنها بر خود شخص تاثير مي گذارد بلكه بر امور تكويني و جهان خارج نيز تاثيرگذار مي باشد كه در آزمايشگاه نيز درباره تاثير سخنان و كلمات بر گياهان و يا اعمال ديگر آزمايش هاي بسياري به عمل آمده كه بيانگر تاثير مستقيم اعمال و رفتار آدمي بر امور تكويني و خارجي مي باشد.
عبادت محض و صرف و پرستش خداوند تبارك و تعالي نيز داراي آثار مستقيم و غيرمستقيم در شخص و امور بيروني است.
اين آثار مي تواند شامل دست يابي به آرامش دروني و سرور و شادي باطني شخص پرستشگر (مريم آيه 48) و سلامت (صافات آيه 109 و 111) عزت و اعتماد به نفس (مريم آيه 81 و 82) مهر و محبت و جلب نظر ديگران به خود (مائده آيه 82) و آرامش خاطر نسبت به آينده و گذشته به سبب دستيابي به يقين (حجر آيه 98و 99) باشد.
چنان كه آثار بيروني چون دست يابي به قدرت و يا افزايش آن (هود آيه 50 و 52) و ترس و عقب نشيني دشمن بشريت يعني ابليس (اسراء آيه 64 و 65) و رهايي از گناه (يوسف آيه 21 و 24) و نجات از عذاب دنيوي و اخروي و خشم الهي (نوح آيات 1تا 4) و جلب رحمت خاص خداوندي (مريم آيات 2 و 3 و انبياء آيه 84) و رستگاري و فلاح اخروي (حج آيه 77) و سعادت و جلب خير در دنيا و آخرت (مريم آيه 48) از اموري است كه در قرآن براي عبادت محض و پرستش خداوند بيان شده است.
البته از آن جايي كه ارتباط تنگاتنگي ميان اعمال و رفتار بشر در حوزه هاي مختلف تكويني وجود دارد قرآن به آثاري چون نزول باران و بركات آسماني و زميني (هود آيه 50و 52) و تاخير اجل و مرگ آدمي و دست يابي به سلامت (نوح آيه 3 و 4) نيز اشاره مي كند تا بنماياند كه ميان اعمال آدمي و امور تكويني تا چه اندازه تاثير و تاثر است.
به سخن ديگر همان گونه كه فساد و تباهي به سبب اعمال آدمي در دريا و خشكي پديد مي آيد و محيط زيست بشر را با نابودي و تباهي مواجه مي سازد (روم آيه 41) هم چنين اعمال او مي تواند موجب شود تا باران مفيد و سازنده ببارد و گياهان و درختان ميوه و بر و باري خوش و خوب دهند و بركات از آسمان و زمين بر روي انسان سرازير شود. (اعراف آيه 96)
از آثار اجتماعي اين گونه عبادت مي توان به مسئله مهم اتحاد و همگرايي اجتماعي اشاره كرد به گونه اي كه تنها مؤمنان عبادت گر هستند كه برخوردار از انسجام كامل مي باشند و هيچ گاه ميان ايشان اختلاف و تضادي نيست (بقره آيه 133 و 134) زيرا اين گونه افراد تنها دل به خدا داده اند و هيچ چيز دنيا ايشان را فريب نمي دهد و به سب اين كه نسبت به همه رحيم و مهربان هستند از هرآن چه خداوند به ايشان داده است انفاق مي كنند و در هر مالي كه به دست مي آورند به حكم نمازگزاران واقعي بودن خداوند بخشي را به پرسشگران و سائلان و يا محرومان مي بخشند. (ذاريات آيه 19 و نيز معارج آيه 25) چنين اعمال و رفتاري كه از عبادتگران واقعي به وقوع مي پيوندد هم انسجام اجتماعي را افزايش مي دهد و هم هرگونه خلاف و سوءتفاهمي را از ميان برمي دارد و دل ها را به سوي يك ديگر جلب و جذب مي كند و الفت را در ميان ايشان پايدار و استواري مي بخشد.
دست يابي انسان به كمالات مهم انساني جز از راه عبادت امكان پذير نيست؛ هرچند كه مراد از عبادت در اين جا معناي گسترده و جامعه آن است، ولي شكي نيست كه عبوديت محض و پرستش ذات الهي نقش اصلي را ايفا مي كند.
براساس آيات قرآني هرگونه عملي كه از سوي بشر با اخلاص انجام پذيرد و در آن هدف و مقصد رضاي الهي باشد به عنوان عبادت شناخته و آثاري بسيار برآن مترتب مي شود ولي ناگفته نماند كه نقش عبادت مستقيم و پرستش ذات، نقشي بسيار جدي و حساس تر است.
انسان با عبادت و پرستش ذات الهي اين امكان را براي خود فراهم مي آورد تا تحت ربوبيت مستقيم خداوند رشد يابد و از عنايت و فضل خاص وي بهره مند گردد و در مقام اصطناع الهي قرار گيرد (طه آيه 41) و با بهره مندي از فضل و رحمت خاص خداوندي از انشراح و سعه صدر برخوردار شده و توانايي آن را بيابد كه همه اسماي كمالي نهفته و تعليم شده ذاتي را به فعليت و ظهور برساند.
اين گونه است كه با عمل عبادي محض و پرستش خداوند در مقام تسليم (حج آيه 34) و رضايت (فتح آيه 29) در مي آيد و با بهره مندي از مقام اطمينان و نفس مطمئنه در مسير كمالي به جايي مي رسد كه همه نام ها و اسماي كمالي را به فعليت رسانده و از آن جايي كه محبوب خداوند است (مائده آيه 54) در مقام امامت و هدايت گري قرار مي گيرد (انبياء آيه 73)
براساس آيات قرآني و آموزه هاي وحياني تنها با عبوديت است كه مي توان به مقام انسانيت رسيد و خلافت ربوبي را به دست آورد و در جايگاه شايسته قرار گرفت كه خداوند از آن به مقام كرامت انساني ياد مي كند و به خود براي آفرينش چنين موجودي آفرين مي گويد.