یکی از پژوهشگران تاریخ عزاداری با اشاره به اینکه روایات رسیده از امام باقر(ع) تا امام رضا(ع) گویای این حقیقت هستند که آن بزرگواران درصدد تاسیس آیین عزاداری امام حسین(ع) بوده اند،گفت: ائمه (ع) از مردم می خواستند مصیبت امام حسین (ع) را همیشه تازه بدانند و همانند مصیبت عزیز تازه درگذشته خود برای ایشان سوگواری کنند.
محمدحسین صالح آبادی عضو گروه سیره و تاریخ پژوهشکده دارالحدیث از جمله پژوهشگران حوزه عاشورا به شمار می آید که علاوه بر همکاری در تدوین دانشنامه امام حسین(ع) بیشترین حوزه تحقیقی وی در مورد تاریخ عزاداری حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین(ع) است که خبرنگار مهر گفتگویی را با وی در این مورد داشته است که در ذیل می آید:
*خبرگزاری مهر: جناب آقای صالح آبادی بفرمایید عاشورا چه تأثیری بر فرهنگ شیعیان و نیز مسلمانان داشته است؟
- محمدحسین صالح آبادی: مهمترین تاثیر عاشورا حفاظت از اندیشه امامت و غدیر با حمله به مشروعیت نظام خلافت است که در آن حاکم به هرشکلی حتی سلطنت می توانست به حکومت برسد . این مطلب نیازمند توضیح است که عرض می کنم.
توده مردم و حتی شخصیتهای مطرح در جامعه اسلامی، خلافت و مشروعیت دینی را امری یگانه و به هم پیوسته می دانستند و همه کارهای حکومت را عین دین می دانستند از این رو سرنوشت دین نیز در اختیار حکومتی قرار گرفته بود که با موروثی شدن پس از معاویه و به قدرت رسیدن یزید رو به انحطاط کامل می رفت از این رو بود که امام حسین (ع) فرمودند: حال که امّت به فرمانروایى چون یزید گرفتار آمده، باید فاتحه اسلام را خواند ( وعَلَى الإِسلامِ، السَّلامُ إذ قَد بُلِیَتِ الامَّةُ بِراعٍ مِثلِ یَزیدَ. الفتوح ج 5 ص 17).
قیام امام (ع) به هدف اصلاح امت جدش صورت گرفت (إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ النَّجاحِ وَالصَّلاحِ فی امَّةِ جَدّی. الفتوح: ج 5 ص 21) و دارای کارکرد دوگانه بود اگر پیروز می شد امت را به همان مسیری که جدش پیامبر اعظم (ص) راهبری کرد، هدایت می کرد و اگر منجر به شهادت می شد -که چنین هم شد- مشروعیت را از چنین حکومتی می گرفت و مانع حاکمیت کامل باطل بر تمام گستره حق می شد.
عاشورا فریاد علیه انحراف در حاکمیت جامعه اسلامی و لزوم برگشت به غدیر بود و انرژی متراکم و قابل دسترسی، برای تمام نسلها فراهم کرد و این گونه بود که اکثر قیامها با بهره گیری از نهضت عاشورا علیه امویان و عباسیان شکل گرفتند. پیام تمام این قیامها همان پیام قیام عاشورا بود؛ یعنی عدم مشروعیت این حکومتها و منحرف شدن حاکمیت از مسیر اصیلی که پیامبر اکرم (ص) تعیین کرده بودند. بنابراین عاشورا بیش از هر امر دیگری به اندیشه امامت و راهکار غدیر که رکن اصلی تفکر شیعی است کمک کرد و زمینه رشد تشیع را فراهم کرد و زنگ خطر را برای تمام مسلمانان به صدا در آورد. قیام مردم مدینه علیه یزید نمونه ای از این تاثیرات است. تقویت روحیه نهی از منکر با هزینه های بالا و تقویت روحیه ظلم ستیزی از دیگر تاثیرات عاشوراست.
*برخی از کارشناسان در مورد نداشتن آب در کربلا اظهار شک و تردید کرده اند و یا برخی معتقدند با کندن چند متر می شد به آب رسید، نظر شما در این باره چیست؟
-: منابع گوناگون تاریخی از بستن آب بر روی سپاه امام خبر داده اند و خبر وجود عطش در روز عاشورا به صورت مکرر و متواتر در منابع تاریخی آمده است. ضمن آنکه باید توجه داشته باشیم اگر می شد با کندن زمین و حفر چاه به آب رسید دشمن اقدام بدین کار نمی کرد زیرا در این حالت بستن مسیر شریعه کاری بیهوده و خلاف شگردهای نظامی بوده است. افزون بر این مطلب، رملی بودن و ریزش خاک به هنگام کندن چاه، مانع از این کار می شد.
البته آب از روز هفتم بسته شد و تا روز دهم گروهی از سپاه امام (ع) با حمله به نگهبانان شریعه آنان را از آب دور کردند و مشکهای خود را پر کردند اما با افزوده شدن به شمار نگهبانان، امکان برداشت آب از بین رفت و ذخیره آب در روز عاشورا تمام شده بود و هر چقدر به ساعات روز اضافه می شد هوا گرمتر و افراد تشنه تر می شدند از این رو آخرین شهدا یعنی امام و نزدیکانشان بیش از اصحابی که در آغاز صبح نبرد شهید شدند تشنگی کشیدند.
به نظر می رسد این سخن برخی از کارشناسان، متاثر از گزارش مقتل خوارزمی (ج 1 ص 244) بیان شده که نوشته است : تشنگى، به {امام }حسین علیه السلام و یاران همراهش، فشار آورد. حسین علیه السلام، تیشهاى را بر گرفت و به پشت خیمه زنان آمد و 19گام به سوى قبله برداشت و آن جا را حفر کرد. چشمه آب شیرینى از آن جا بیرون زد. حسین علیه السلام و همراهانش، همگى از آن نوشیدند و مَشکهایشان را پُر کردند. سپس، چشمه [در دلِ خاک] فرو رفت و هیچ اثرى از آن، دیده نشد. [خبر] این اتّفاق به عبید اللّه رسید. به عمر بن سعد نوشت: «به من خبر رسیده که حسین، چاه حفر مىکند و به آب مىرسد و او و یارانش، آب مىنوشند. بنگرکه چون نامهام به تو رسید، تا آن جا که مىتوانى، از حفر چاه به وسیله آنان، جلوگیرى کن و بر آنان، سخت بگیر و مگذار که قطرهاى آب بنوشند.
همان گونه که از این گزارش پیداست عنایت خبر بر اعجاز در این حادثه است. اشکال این گزارش، این است که اگر این اتفاق به اعجاز بوده قاعدتا کسی نمی توانسته از آن ممانعت کند. حتی اگر این گزارش را نیز بپذیریم باز تاکید دارد که پس از این اقدام امام، دشمن هوشیار شده و از کندن چاه نیز ممانعت کرده است. در هر صورت باز هم نبود آب و تشنگی در روز عاشورا تایید می شود.
*: جناب آقای صالح آبادی امروزه موضوع مهم در خصوص نهضت عاشورا، کیفیت عزاداری است چه کنیم تا عزاداری های ما با خرافات نیامیزد؟ همچنین در مورد حمل تصاویر منسوب به ائمه و حضرت عباس در عزاداریها صحبت کنید که چه مسائلی را به دنبال دارد؟
-: رعایت چارچوبهای شرعی و عقلی و حرکت در مسیر ارائه شده از سوی ائمه در این باره که در روایات بدانها اشاره شده باعث می شود عزاداری های ما سالم و صحیح باشند و از آفت خرافات نیز در امان بمانیم. همان طور که شما هم در سوالتان اشاره کردید این تصاویر منسوب به آن بزرگوارانند و جواز یا عدم جواز حمل آنها به فتوای فقها بستگی دارد. ولی اگر تصاویر نمادگونه باشند مثلا تصویر نقاشی شده رزمندگان دو طرف جنگ در روز عاشورا یا تصویر نمادگونه از امام حسین (ع)یا حضرت عباس یا ائمه دیگر باشد و چهره در آن مشخص نباشد و صرفا قصد این باشد که بیننده با دیدن آنها یاد آن بزرگواران بیفتد و تصویر شان و منزلت آنان را پایین نیاورد بعید است مشکلی داشته باشد مانند تصاویری که برای حادثه غدیر می کشند و چهره پیامبر (ص)و حضرت علی (ع) مشخص نیست و صرفا درخشش نور دیده می شود.
*عزاداری امام حسین(ع) از چه زمانی آغاز شد، کیفیت آن چگونه بوده است؟
عزاداری امام حسین (ع) تا کنون مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است.
1. مرحله نخست سوگواری به شکل متعارف سوگواری ها بوده یعنی همانگونه که با از دست رفتن هر عزیزی، خاندانش به سوگ می نشینند و در داغ عزیزشان می گریند خانواده و وابستگان امام حسین (ع) نیز چنین کردند با این تفاوت که به خاطر جایگاه اجتماعی امام (ع) و نسبتش با پیامبر (ص) سوگواری ایشان به میان دیگر مردمان و صحابه و تابعین نیز کشیده شد. این سوگواری که می توان از آن به سوگواری شخصی و متعارف یاد کرد از عصر روز عاشورا توسط خانواده امام (ع) شروع و در مسیر اسرای اهل بیت (ع) در کوفه و شام و سپس در مدینه ادامه یافت.
این سوگواری در سال نخست در طول سال در جریان بود و از این رو بدین سال «عام الحزن» گفته اند و در چند سال اول نیز در سالروز حادثه مراسم سوگواری برپا می شد. برخی رفتارهای این نوع سوگواری مانند خودداری از سرمه و خضاب تا هنگام مرگ قاتلان شهدای کربلا در قیام مختار ادامه یافت. این نوع سوگواری از لحاظ کیفیت مانند دیگر سوگواری های متعارف آن روزگار جامعه عرب بود و رکن اصلی آن مرثیه خوانی در مجلس اقامه ماتم بود.
2. مرحله دوم سوگواری در حقیقت مرحله آغاز سوگواری آیینی برای امام حسین (ع) است. در این مرحله بود که اهل بیت از امام سجاد (ع) تا امام رضا (ع) مراحل تاسیس تا تکمیل و توسعه سوگواری آیینی را به عهده گرفتند. این مرحله پس از کشته شدن قاتلان شهدای کربلا و تمام شدن سوگواری شخصی و متعارف خاندان امام (ع) شروع می شود. در توضیح این مطلب باید عرض کنم که بنابر سنت عرب، مراسم سوگواری کشته شدگان تا انتقام از قاتل به تاخیر می افتاد تا حس انتقام زنده بماند و به مرگ قاتل بینجامد و پس از انتقام از قاتل بود که برای عزیزشان سوگواری می کردند و ماجرا خاتمه می یافت.
در ماجرای شهادت امام حسین(ع) شاهدیم که پس از قیام مختار و کشته شدن قاتلان شهدای کربلا، این روند از سوی خاندان و وابستگان به همان شکل سنت عربی تمام می شود اما ائمه سوگواری آیینی را به عنوان یک آیین دینی همیشگی پی ریزی کردند(ثواب الاعمال ص 108 ح 1و کامل الزیارات ص 201 ح 285 ). امام سجاد (ع) در تاسیس این آیین دینی، زمینه سازی را به عهده داشتند. سیره عملی ایشان در یادکرد پیوسته حادثه عاشورا و گریه بر شهدای کربلا و توصیه دیگر مومنان به گریه بر امام حسین (ع) و بیان این که سوگواری برای ایشان امری دینی است و دارای ثواب اخروی و بهرمندی از نعمت های بهشتی است همه و همه در این راستا بودند.
روایات و گزارش های رسیده از امام باقر(ع) تا امام رضا(ع) گویای این حقیقتند که آن بزرگواران در صدد تاسیس این آیین بوده اند. از سیره عملی و از لابلای توصیه های گوناگون این امامان بزرگوار شیوه مورد تایید ائمه (ع) در سوگواری آیینی امام حسین (ع) نیز قابل برداشت است.
در مورد کیفیت سوگواری در مراحل آغازین باید گفت که از مجموع این روایات چنین برمی آید که از شیعیان خواسته شده همانند سوگواری های متعارف برای درگذشت عزیزانشان برای امام حسین (ع)سوگواری کنند. رکن اصلی مجالس سوگواری در جامعه آن روزگار عرب، خواندن اشعار مرثیه در سوگ متوفی بود. مرثیه در اصل به معنى «به رحم در آمدن دل و دلسوزى و شفقت براى دیگرى است» و از آن جا که معمولا در آیین سوگوارى عرب، افراد با سرودن اشعارى که در بر دارنده ستایش متوفى بوده، شفقت و دلسوزى و رقت قلب خود را نسبت به فرد متوفی نشان مىدادند، به این گونه اشعار مرثیه گفتند.
تأثیر آشکار مرثیه در تحریک احساسات و برانگیختن دیگران به بروز واکنشهاى سوگوارانه و گریه را نمىتوان نادیده گرفت و از این رو یکى از شیوههاى نقش آفرین در جان بخشى به مجلس سوگوارى و شدت بخشیدن به آن، است و به نوعى در خدمت دیگر شیوهها به خصوص گریه است .
ائمه علیهم السلام با توجه به این کارکرد مرثیه با ارج نهادن به مرثیه سرایىها و مرثیه خوانى هاى عصر خویش و تاکید و توصیه بیشتر، آن را درون سازمان نوبنیاد سوگوارى سید الشهداء جا دادند و در هنگامه تاسیس و چینش ساختار عزادارى، براى آن جایگاه بلند و ارزشمندى، تعریف کردند. این تدبیر در کنار ماهیت تأثرانگیز و جانگداز حادثه عاشورا، این نتیجه را در پى داشت که شاهد مرثیههاى سرایىهاى فراوان در قرنها و نسلهاى بعد باشیم.
*: زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) از چه زمانی آغاز شد و در طول تاریخ چه تغییراتی یافته است؟
-: نخستین زیارت امام حسین (ع) بنابر قول مشهور زیارت جابر و اهل بیت در اربعین است اما گویا پیش از این جریان، عبید الله بن حر بر سر مزار شهدا حاضر شده است. او از کسانی است که به تقاضای کمک امام حسین (ع) جواب منفی داد اما پس از فاجعه عاشورا پشیمان شد و بر سر مزار شهدا حاضر شد و مرثیه ای سرود و بر آن شهیدان گریست. طبق برخی نقلها، امام سجاد (ع) نیز از مدینه به طور مخفی به کربلا سفر می کرد حضور توابین و مختار بر سر مزار وگریه و زاری برای آن امام از دیگر گزارش های رسیده درباره زیارتها در سده اول هجری است.
تعبیر امام صادق (ع) بر این که شنیده ام گروهی بر سر مزار امام حاضر می شوند و به خواندن قرآن و مرثیه خوانی و گریه و زاری می پردازند به نوعی بیانگر کیفیت زیارت های آن دوران است. عزیمت زائران در مناسبت های خاص چون روز عاشورا، عرفه و نیمه شعبان بیش از سایر مواقع بوده است. ائمه (ع) برای آنکه زیارت به شکل درست و مناسب انجام گیرد توصیه های گوناگونی دارند که در آنها به آداب و نحوه زیارت و تنوع آن توجه نشان داده اند. این توصیه ها و متون زیارت نامه هایی که از سوی ائمه (ع) تبیین شده و می توان آنها را مرامنامه شیعه در زیارت دانست، در تعیین نوع رفتار زائران نقش اساسی ایفا کرد. از آنجا که شیعیان در زیارت ائمه و به خصوص زیارت امام حسین دارای مرامنامه مشخص بودند رفتار آنها در زیارت تغییرات چندانی نداشته است البته باید توجه داشت که تغییر و تحول در نحوه زندگی و فرهنگ نسلها و تغییرات در بنای مرقد و حرم شریف آن امام شهید، تغییراتی را در نحوه رفتار زائران باعث می شده است.
*: طبق روایات و احادیث به چه نوع عزاداری هایی سفارش شده است؟ هم از جنبه کیفیت و هم هنری، کمی، سبک و زمان آن؟
-: از سیره عملی ائمه و مجموعه سفارش های آن بزرگواران امور گوناگونی قابل برداشت است که جهت اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم:
- ائمه (ع) از مردم می خواستند مصیبت امام حسین (ع) را همیشه تازه بدانند و همانند مصیبت عزیز تازه درگذشته خود، برای ایشان سوگواری کنند با همان شیوه متداول در سوگواری های جامعه عرب. از این رو می توان گفت هر جامعه و ملتی می تواند با آداب و رسوم ویژه سوگواری های جامعه خودش برای امام حسین (ع) نیز سوگواری کند البته باید توجه داشت که سوگواری عاشورا یک آیین دینی است و نمی تواند در قالب و شکلی اجرا شود که با آموزه های دین مغایرت داشته باشد. بنابر این هر آنچه که بر اساس دیگر آموزه های دینی امری حرام دانسته شده نباید در عزاداری امام دیده شود .
- داشتن برنامه جهت یاد کرد مصیبت امام حسینعلیه السلام حتى به صورت فردى .
- یاد مصیبت ایشان به هنگام نوشیدن آب.
- ارزشمندى داشتن «حالت گریه» در هنگام ذکر مصیبت حضرت. (ثواب الأعمال : ص 109 ح 2 ، کامل الزیارات : ص 209 ح 298 )
- استفاده از هنر شعر در بیان مصیبت. ( رجال الکشّی : ج 2 ص 574 ح 508 )
- تشکیل مجالس خانگى جهت ذکر مصیبت و حضور بانوان در این گونه مجالس با رعایت مسایل شرعی و رعایت حریم بین زن و مرد.
- تعزیت گفتن حضار به یکدیگر در مجالس عزاداری امام حسین (ع) به عنوان یکی از آداب مجالس ذکر مصیبت، به همان شکلی که در مجالس سوگواری متعارف است و به صاحب عزا تعزیت و تسلیت می گویند.
- مرثیه خوانى براى حضرت به صورت حزین و تأثرانگیز.
- گریستن بر امام حسینعلیه السلام در مواردى که براى انسان امر گریه آورى و حادثه غمباری پیش مىآید. (عیون أخبار الرضا ج 1 ص 299 ح 58).
- حضور بر سر مزار آن حضرت در زمانهاى مختلف و مرثیه سرایى در آنجا و گریه براى حضرت. ( کامل الزیارات: ص 537 ح 829)
- اهمیت دادن به ماه محرم.
- با آغاز محرم به استقبال روز عاشورا رفتن با حزن و اندوه.
- به اوج رسیدن اندوه و سوگوارى در روز عاشورا.
- اهمیت دادن ویژه به این روز به جهت آن که عظیمترین مصیبت اتفاق افتاده است و روز مصیبت و اندوه دانستن این روز.
- در صورت امکان حاضر شدن بر سر مزار حضرت در کربلا.
- آغاز این روز با سلام بر امام و لعن قاتلان و نماز براى ایشان و سپس گریه و اقامه ماتم در منازل و اظهار جزع و گریه وزارى به صورت جمعى در صورتى که امکان حضور بر سر مزار نیست.( مصباح المتهجّد : ص 782)
- تعطیل کردن این روز.
- همانند شدن به صاحبان عزا از جهت پوشش در این روز.
- خوددارى از لذایذ و آشامیدن و خوردن تا به هنگام غروب و سپس تغذیه با غذایى اندک همان گونه که اهل مصیبت چنین می کنند.
*: چه رابطه ای میان شهادت امام حسین(ع) و حکومت الهی حضرت مهدی موعود وجود دارد؟ شنیده ایم که موقع شهادت امام حسین(ع) با توجه به اینکه ولی خدا می خواست به شهادت برسد و عالم و ملائکه و جنیان در تب و تاب یاری رساندن ولی خدا بودند اما خداوند تصویری از آخرالزمان و حضور امام زمان را به ملائکه نشان داد. ائمه(ع) نیز در بیانات خود به گونه ای از ظهور امام مهدی(عج) سخن می گویند و در حسرت دیدن حاکمیت ایشان بر زمین هستند که گویی آن بزرگوار منتقم خون امام حسین(ع) و تنها محقق کننده هدف امام حسین (ع) است که می خواستند حکومت عدل را برقرار کنند؟ آیا این برداشت با توجه به منابع حدیثی درست است؟
-: قیام امام حسین (ع) علیه انحراف در حاکمیت جامعه اسلامی صورت گرفت و به قصد اصلاح این انحراف و مفسده بزرگ انجام گرفت که در صورت موفقیت جامعه بشری را به همان مسیر شریعت محمدی رهنمون می شد امری که خواست نهاد امامت و جریان غدیر بود. با شهادت امام حسین (ع) هر چند این اصلاح فوری صورت نگرفت اما قیام هدف اصلاحی جایگزینی داشت و آن ضربه زدن به مشروعیت نظام حکومتی خلافت و بازکردن راهی برای بازگشت جامعه بشری به ساختار امامت و رهبری معصوم، (ع) یعنی امام مهدی (عج) در آینده ای دورتر.
این حرکت اصلاحی، به صورت تدریجی و با همراهی مولفه هایی چون حضور و تلاش امامان معصوم (ع) دیگر زنده نگه داشتن یاد امام حسین(ع) و واقعه عاشورا (که فریادگر این انحراف بزرگ است ) از طریق عزاداری و زیارت قبر آن امام مظلوم، صورت گرفت .
بدین ترتیب متوجه می شویم که چرا امام مهدی (ع) منتقم واقعی جریان کربلا دانسته شده است این در حالی است که می دانیم مختار شش سال بعد از حادثه کربلا از قاتلان انتقام گرفت ولی باز ائمه (ع) تاکید کرده اند که حضرت ولی عصر (عج) منتقم کربلاست. این به خاطر آن است که امام مهدی (ع) انحراف در حاکمیت را از بین می برد و رهبری جامعه در دست معصوم (ع) قرار می گیرد و حاکمیت از اهل باطل گرفته می شود و این همان کاری بود که امام حسین برایش قیام کرد. بنابر این امام مهدی (ع) در پی زمینه سازی های نهضت عاشورا و تلاش فرهنگی ائمه دیگر، فرصت پیدا می کند تا جامعه را به مسیر غدیر و مدیریت شایستگان بازگرداند.
مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی كه هجرت روی داده بود گرفتند.(1) علت نامگذاری این ماه آن بود كه از پیش از اسلام ، جنگ در این ماه را حرام میدانستند.ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری كاروان حضرت امام حسین (علیه السلام) وارد كربلا شد و سپاهیان دشمن كه هر روز بر تعدادشان افزوده میشد در روزهای تاسوعا و عاشورا كه روز نهم و دهم محرم میباشد او و یارانش را به شهادت رساندند.
امام هشتم شیعیان امام رضا(علیه السلام) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت هم حرمت این ماه نگاه داشته میشد و در آن نمیجنگیدند ولی در این ماه، خونهای ما را ریختند و حرمت ما را شكستند و فرزندان و زنان ما را اسیر كردند و خیمهها را آتش زدند و غارت كردند و حرمت پیامبر را دربارة ذریهاش رعایت نكردند.
ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم میسازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (علیه السلام) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش كرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری میپردازند.(3)
حجتالاسلام والمسلمین محمد رضایی اصفهانی، مدیر مدرسه عالی قرآن و حدیث مجمتع عالی آموزش عالی امام خمینی(ره) در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، درباره فقه حقوق بشر بیان کرد: به نظر میرسد که نظام حقوقی که قرآن ارائه میکند در سه جهت تفاوت اساسی با حقوقی بشری مشابه در دوران معاصر دارد؛ یعنی به عبارت دیگر اگر بخواهیم بحث را در مباحث تطبیقی و مقایسهای بین حقوق قرآنی و نظامهای حقوقی دیگر مثل رومی ـ ژرمنی و یا نظام حقوقی کامنلا و هم چنین حقوق کمونیستها در شوروی سابق و ... بررسی کنیم به سه تفاوت عمده بر میخوریم که این نظامهای حقوقی در این سه ناحیه با یکدیگر تفاوت دارند.
تفاوت در منشأ قانونگذاری؛ وجه تمایز نظام حقوقی قرآن و سایر نظامهای حقوقی
وی با اشاره به اینکه یکی از این تفاوتها، در منشأ قانون و قانونگذاری است افزود: در نظامهای حقوقی معاصر، منشأ قانون و قانونگذاری گاهی عرف وگاهی اوقات عقاید فلسفی و ... است؛ یعنی منشأ بر روی اشخاصی مثل مارکس و انگلس که نظام فلسفی را تدوین کردهاند، رفته است؛ یا مثلاً در نظام رومی ـ ژرمنی بر اساس منبع قانونی است که از آن قانون کم کم مباحث دیگر سرچشمه میگیرد؛ حال مباحث حقوقی روم قدیم و تعالیم اخلاقی کلیسا و ...هم وجود دارد، و یا نظام حقوقی انگلیس و آمریکا، کامن لا، بیشتر به عرف توجه میکند؛ ولی قرآن، منشأ قانون و قانونگذاری را خدا و وحی الهی میداند، که در حقیقت این یک تفاوت اساسی را بین حقوق قرآنی و سایر نظامهای حقوقی، ایجاد میکند.
مدیر مدرسه عالی قرآن و حدیث مجمتع عالی آموزش عالی امام خمینی(ره)، تصریح کرد: در نظام کامنلا عرف و بحث رویه قضایی و ... منشأ قانونگذاری است؛ در نظامهایی مثل هند و چین عادات و رسوم قدیمی و گاهی فلسفه چینی و در نظام شوروی سابق بیشتر مباحث عقاید مارکس و انگلس به عنوان منشا قانونگذاری مطرح هستند، در حالی که در نظام حقوقی قرآن شخص دخالت ندارد و آن چیزی که هست مستقیماً از خداوند به پیامبر وحی میشود و ایشان آنها را به ما منتقل میکنند، حتی در این جا ما با نظامهای حقوقی برخاسته از وحی مسیحی و یهودی هم تفاوت داریم چون وحیای که مسیحیان میگویند تجلی خداوند در تاریخ و ... است و با آن تغییرات و تحریفاتی که در آنها صورت گرفته نمیتوان ادعا کرد که آن کلام، کلام خداست که منشأ قانون باشد؛ بسیاری از حقوق جزایی و حقوق فردی و اجتماعی که در قرآن وجود دارد، سخنان مستقیم خداوند است و وحی الهی است، ولی این ادعا را راجع به انجیل یا تورات به این معنا که وحیانی هستند، نمیتوان ارائه کرد.
قرآن مالکیت خصوصی و عمومی را با رعایت حدود محترم میشمارد
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه ادامه داد: دومین تفاوت در قلمرو قوانین است و سومین تفاوت در اجرای قوانین؛ تفاوت اساسی دیگری که بین نظام حقوقی قرآن با نظامهای حقوقی معاصر مثل حقوقی رومی ـ ژرمنی و یا کامن لا و حتی سوسیالیستی وجود دارد در بحث قلمرو قوانین است که این بحث در دو ناحیه عمده خودش را نشان میدهد، یکی در بحث مالکیت و دیگری در بحث آزادی انسان است؛ در بحث مالکیت در حقوق رومی ـ ژرمنی و کامنلا مالکیت خصوصی پذیرفته شده و تقریباً محدودیتی برای آن وجود ندارد، برعکس در نظام حقوقی سوسیالیستی به دنبال گسترش حقوق عمومی هستند و مالکیت عمومی و از طرف دیگر مالکیت خصوصی را یا کاملاً نفی میکنند و یا آن را محدود میکنند، اما در نظام حقوقی قرآن وقتی از مالکیت سخن گفته میشود، هم مالکیت خصوصی محترم شمرده میشود و هم مالکیت عمومی، منتها مالکیت خصوصی را محدود میکنند، البته نه آنگونه که نظامهای رومی ـ ژرمنی مالکیت خصوصی را آزاد میگذارند و نه آنگونه که نظام سوسیالیستی محدود میکند، بلکه راه وسطی را قرآن در پیش گرفته که احترام به مالکیت خصوصی میگذارد.
«وَحَرَّمَ الرِّبَا»؛ اشاره به محدود کردن مالکیت خصوصی در قرآن دارد
مدیر مسئول مجله تخصصی قرآن و علم افزود: قرآن « أُحِلَّ الله کله» میفرماید و در همان حال «وَحَرَّمَ الرِّبَا» بیان میدارد؛ یعنی مالکیت خصوصی را میپذیرد؛ یعنی لوازم بیع و شراب، مالک شدن اموال، به ارث گذاشتن برای دیگران، ولی از آن طرف آنها را محدود میکند؛ مثلاً میفرماید که ربا حرام است، یعنی از طرفی محدود میکند و از طرفی اصل مالکیت خصوصی را میپذیرد؛ در بحث مالکیت عمومی هم همچنین، یعنی مالکیت عمومی را برای جامعه قائل است؛ مثلاً بحث انفال، بحث خمس، بحث زکات؛ بخشی از این اموال از آن خدا است که امروزه به آن اصطلاحاً بیتالمال میگوییم؛ در حقیقت یک سری از اموالی که برای عموم جامعه است و نفعش باید به عموم جامعه برسد، یا یک قشر خاصی مثل سادات جامعه یا غیر سادات در بخش زکات و ... موارد مصرف برای اینها مشخص میشود.
«لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»؛ شعار اصلی قرآن برای حمایت از آزادی افراد
رضایی اصفهانی عنوان کرد: قرآن از آزادی فرد حمایت میکند و حتی در بعد عقیده و در بعد ازدواج، در بُعد انتخاب مکان زندگی و ابعاد مختلفی که بحثهای آزادی دارد، «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» شعار اصلی قرآن است که بر هیچ کسی نمیتوان عقیدهای را تحمیل کرد؛ انسانها باید آزادانه دین را بپذیرند؛ آزادی انسانها محترم است، حتی در صدر اسلام سوره توبه بیان شده که پیامبر اکرم(ص) برخی از افراد را اجازه میداد که تحتالحمایت حکومت سخنان الهی را بشنوند و در سرزمین تحت سیطره اسلام گردش کنند و بحث کنند تا اگر خواستند مسلمان شوند؛ یعنی تا این حد قرآن از آزادی سخن، آزادی مذهب و آزادی پذیریش دین حمایت میکند در ازدواج همچنین؛ منتها همینها را هم محدود میکند، یعنی یک سری محدودیتهایی برای همینها قرار داده است؛ مثلاً در ازدواج، ازدواج با محارم و برخی از افراد را حرام کرده است، یعنی انسان، آزادی مطلق ندارد؛ یا مثلاً در جایی که آزادی جنسی به بیبند و باری و فحشا و منکرات برسد، در اینجا قرآن جلوی آن را گرفته و برای آن محدودیتهایی قرار داده است.
تفاوت قلمرو قوانین در قرآن با قلمرو قوانین در نظامهای حقوقی معاصر
نویسنده کتاب«درآمدی بر تفسیر علمی قرآن» تصریح کرد: در بُعد آزادی سخن، آزادی مذهب، در جایی که به سعادت انسانها لطمه بزند یا به آزادی دیگران صدمه بزند در آنجا محدودیتهایی قرار داده شده است؛ بر خلاف حقوق رومی ـ ژمنی و کامنلا که تا حدودی سعی کردهاند که آزادی را مخصوصاً در برخی از این حوزهها به صورت بی حد و حصر بپذیرند؛ مثلاً آزادی جنسی، حتی تا روابط نامشروع را نظام حقوقی رومی ـ ژرمنی میپذیرد؛ یا مثلاً بحثهای مربوط به آزادی دین و آزادی مذهب و آزادی سخن و ... برخی اینها را تا جایی پیش میروند که به بعضی از خط قرمزهایی که قرآن تعیین کرده است برخورد میکند و از آن عبور میکند؛ به عبارت دیگر قلمرو قوانین در قرآن با قلمرو قوانین در نظامهای حقوقی معاصر به ویژه حوزه مالکیت و آزادی متفاوت است.
جامعیت؛ یکی از ویژگیهای نظام حقوقی قرآن
این پژوهشگر حوزه قرآن و تفسیر موضوعی اظهار کرد: یکی از ویژگیهای نظام حقوقی قرآن جامعیت آن است؛ یعنی به تمام ابعاد وجودی انسان توجه دارد، علتش نیز این است که قانونگذار آن خداست؛ خدایی که آگاه به همه اسرار است، چون آگاه به گذشته، آینده، مصالح و مفاسد انسان است، میداند چه چیزی برای انسان خوب و چه چیزی برای او بد است. معمولاً در قوانین بشری و نظامهای حقوقی بشری مثل ژرمنی یا کامن لا یا سوسیالیستی چون دستساز بشر هستند به یک جنبه از وجود انسان توجه میکنند، مثلاً جنبه مادی، یا در همان جنبه مادی به مسائل جسمانی یا اجتماعی یا فردی آن، ولی از جنبه دیگر آن غفلت میکنند، لذا بعد از چند مدتی این نظام باید تغییر کند و قوانینش باید عوض شود و متناسب با نیازهای جدید بشر شده و یا خطاهای آن کشف و روشن میشود؛ مثلاً یک روز میگویند اگر کسی قتل کرد اعدامش نکنید، اعدام کاری غیر انسانی است و صحیح نیست؛ در برخی از کشورها اعدام را ممنوع کردهاند، بعد از مدتی متوجه شدند که این دستوری که ادیان الهی دادهاند که «فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُوْلِی الْأَلْبَابِ»؛ قصاص اصلاً زندگی است؛ در حقیقت زمانی که قاتلی قصاص میشود، عده زیادی زنده میشوند؛ جامعه از یک جنایتکار نجات پیدا میکند و دیگران امنیت جانی پیدا میکنند؛ بنابراین بعد از مدتی متوجه شدند که این کار اشتباه بوده است و دوباره بحث اعدام را به عنوان قانون گذراندند و این کار را شروع کردند.
قوانین در قرآن حافظ جسم و روح انسان است
نویسنده کتاب«منطق تفسیر قرآن» ادامه داد: در برخی از کشورهای غربی این اتفاق افتاد؛ این مسئله بیانگر این مطلب است که نگاه، نگاه جامعی نیست بلکه نگاهی کوتاهمدت و به برخی از مصالح و احیاناً سلیقهای با آن علم ناقص بشری قانونی را میگذارد و بعد از مدتی متوجه میشود که این قانون خطا است، اما در نظام حقوقی قرآنی این جامعنگری به بهترین شکل دیده میشود زیرا خداوند حکیم این نظام را برقرار کرده و به همه ابعاد وجودی انسان، هم به بُعد جسمانی، و هم به بُعد فردی و اجتماعی و بُعد روحی او توجه داشته، قوانین را طوری قرار داده که همان طور که حافظ جسم و جان انسان است، حافظ قلوب و مرزهای اجتماعی است، روح انسان را هم محافظت کرده و سعادت انسان را تأمین کند.
مطابقت نظام حقوقی قرآن با فطرت بشری
این مدرس حوزه و دانشگاه، تصریح کرد: یکی از بحثهایی که از ویژگیهای نظام حقوقی قرآن است علاوه بر آن بحث جامع بودن که همه ابعاد وجودی انسان را پوشش میدهد، بحث مطابقت نظام حقوقی قرآن با فطرت بشری است؛ اسلام دینی است که مطابق با فطرت است و در آیات متعددی بر این امر اشاره شده و بخشی از این دین مباحث حقوقی، اعم از مباحث جزائی و ... است؛ یکی از مباحثی که در این حوزه مطرح است، بحث حقوق زنان است که گاهی اوقات اشکال میکنند که چرا قرآن میفرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»، اتفاقاً همین نظامی که قرآن در اینجا ارائه کرده و حقوقی که برای زنان ارائه کرده مطابق فطرت آنهاست؛ یعنی در حقیقت قرآن ساختار وجودی مرد و ساختار وجودی زن را در نظر گرفته و بر اساس آن قوانینی را ارائه کرده است در بحثهای مختلفی که در مورد خانمها ارائه شده و جالب این است که امروزه یکی از دلایلی که خانمها بیشتر به دین اسلام گرایش پیدا میکنند و برخی از کشورها آمارهایی را هم ارائه کردهاند (هم در کشورهای غربی و هم در کشورهای آسیای میانه و بخشهایی از شوروی)، همان حقوقی است که اسلام برای خانمها تعیین کرده است؛ این که مهریه خانم به عهده مرد است، این که نفقه خانم به عهده مرد است و مرد باید هزینه زندگی خانم را تأمین کند و... وقتی که این حقوق با فطرت زن سازگارتر میآید حاضر است کارش را کنار بگذارد و یک فرد مسلمان را به عنوان همسر انتخاب کند تا این حقوقی را که در اسلام برای او قرار داده شده بتواند این حقوق را استیفا کند، بنابراین این مسئله بسیار مهم است که حقوقی که در قرآن هست مطابق غرایز صحیح و فطرت بشری است؛ همان طور که فطرت انسان خداجوست، مطلق طلب و کمالجوست؛ همه این مسایل در اهداف این قوانین دیده شده است؛ نکته دیگر منشأ الهی بودن است که یکی از ویژگیهای مهم نظام حقوقی قرآن است.
نگاه اسلام به نظام حقوقی، تنگنظرانه نیست
این استاد حوزه علمیه بیان کرد: معمولاً نظامهای حقوقی و حقوقهایی که برخاسته از افکار بشری است به برخی از ابعاد بشر نگاه میکند؛ چون علم بشری، علم ناقصی است معمولاً حقوقی را هم که ترسیم میکند حقوق ناقصی است؛ از اینرو آن جامعیت لازم را ندارد؛ نگاه اسلام به نظام حقوقی، تنگنظرانه نیست که فقط مباحث خشک حقوقی را مطرح کند، بلکه مسایلی چون جامعیت، این نظام حقوقی را با یک سری مباحث دیگر، مثل اخلاق، عبادت، و ... پیوند میدهد. نظام حقوقی قرآن یک مبنای اساسی دارد و آن بندگی انسان است؛ یعنی این نظام مبتنی است بر یک بحثی قبلی و پیشینی که انسان را بنده خدا میداند، چون انسان را بنده خدا میداند یک سری عوارض و پیامدهایی از این مسئله در نظام حقوقی خود را نشان میدهد.
وی افزود: یکی از مباحثی که امروزه در نظامهای حقوقی مطرح است، بحث تفکیک قواست که قوه مقننه و قوه مجریه و قوه قضائیه را از هم جدا میکنند؛ در ایران هم این قوا از یکدیگر منفک شدهاند که بحث تفکیک قوا را قرآن هم به نوعی پذیرفته است؛ میتوان سرچشمههایی را از این بحث در قرآن پیدا کنیم که در مباحث قرآنی اگر ما اجرا و مجری را پیامبر اکرم(ص) و ائمه و رهبران الهی بدانیم طبق آیات قرآن که میفرماید: «أَطِیعُوا اللّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» و قوه قضائیه را آن وجه دوم یا آن جنبه قضایی پیامبر اکرم(ص) را بدانیم که گاهی اوقات در مواردی مثل پیامبر و امام معصوم آن شأن قضاوت هم از شئون الهیه است و در آنها جمع میشود؛ قانونگذاری جنبه سوم است که مخصوص خود خداست که در آیات متعددی به این بحث اشاره شد؛ اگر مثلاً جنبههایی مثل شورا داریم که الآن هم هست آن تفصیلات و اجرائیات و مسائل جزئی آن قوانین الهی را در رابطه با مقام اجرا شورا تعیین میکند و الا اصل قانونگذاری در اسلام حق خداست؛ «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ» (انعام/ 57). و آیات متعدد دیگری از جمله «مَن لَمْ یَحْکُم بِمَا أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ» که مضمون این آیه که در آیات متعددی هم در قرآن به مضامین مختلفی آمده این است که حکم مخصوص خداست، کسی حق ندارد خلاف حکم خداوند حکمی کند، پس قانون را خدا میگذارد و قانونگذاری حق خداست، اگر در جزئیاتی به امر شوری واگذار شده در مسائل اجرایی جزئی است.
«وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً»؛ مصداق بارز اهمیت حق حیات در قرآن
این پژوهشگر علوم قرآنی بیان کرد: بحث حق حیات را قرآن تا آنجایی به آن اهمیت میدهد که میفرماید: «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً»، کسی که یک نفر را حیات و نجات بدهد، مثل اینکه همه بشر را نجات داده و مثل این که جان یک نفر را به اندازه جان بشریت اهمیت میدهد و به خاطر همین است که قتل ممنوع شده تا آن جایی که حتی قتل کودک قبل از تولد هم در اسلام ممنوع است؛ در مباحث فقهی ما بحث سقط جنین به صورت عمدی ممنوع است و با آن مبارزه میشود؛ یکی از مسائلی که در فرهنگ قرآن ممنوع است فساد در ارض است که در آیات متعددی آمده و یکی از مسایلی است که با آن در احکام و در مباحث جزایی اسلام برخورد میشود و برای آن کیفر در نظر گرفته شده در حدی که طرف را میتوان اعدام کرد، بحث فساد در زمین است؛ یکی از مصادیق فساد در زمین این است که امنیت دیگران را به خطر بیندازد و جالب این است که قرآن به این اندازه راضی نمیشود، یعنی بحث حق امنیت را بالاتر از اینها مطرح میکند؛ نه فقط امنیت ظاهری، مثل این که انسان در خیابان و بیابان میرود دزدی، قاتلی و کسی او را تهدید نکند؛ این یک لایه از امنیت است؛ نکته دیگر این است که قرآن امنیت را حتی در ذهن طرف مقابل مطرح میکند و میگوید امنیت باید آنقدر برقرار باشد که شخصیت من در نظر شما امن باشد؛ «اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»، در سوره حجرات آیه 12 میفرماید که از گمانهای زیاد بپرهیزید، که برخی از گمانها گناه است.
آزادی توام با بندگی؛ افتخار نظام حقوقی قرآن
وی ادامه داد: بحث آزادی را قرآن پذیرفته منتها در عین حال بندگی را هم پذیرفته است؛ این مسئله، مسئله بسیار مهمی است که هم قرآن بندگی را پذیرفته، همه انسانها را بنده خدا میداند و اصلاً همین بنده خدا شدن موجب میشود که از بنده دیگران شدن نجات پیدا کند؛ در کلام مولا امیرالمؤمنین(ع) «لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا» ؛بنده دیگران مباش، در حالی که خدا تو را آزاد آفریده است، به روشنی ماهیت نگاه دین را مطرح میکند؛ از آن طرف انسان نباید بنده دیگران باشد، اما از طرف دیگر بنده خدا بودن جزء افتخارات بشر است؛ یعنی رابطه انسان با خدا بندگی است که البته این نیاز به توضیح دارد که اصلاً پیامبران آمدهاند که انسان را از بندگی و غل و زنجیر دیگران آزاد کنند، در مورد پیامبر اسلام و انبیاء الهی این مطلب آمده که یکی از اهدافشان این است که غل و زنجیرها را از دست و پای بشر باز کنند؛ وقتی که حضرت موسی(ع) نزد فرعون میرود در سوره شعراء آیه 22 به این مطلب اشاره شده است که من آمدهام تا بنی اسرائیل را آزاد کنم در حالی که تو بر سر من منت میگذاری که «عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ». بنی اسرائیل را بنده خود کردهای من آمدهام تا اینها را آزاد کنم، یعنی هدف انبیاء این است که «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»، انبیاء آمدهاند تا انسان را از غل و زنجیرهایی که بر دست و پای بشر زده شده آزاد کنند.
محترم شمردن قدرت انتخابگری انسان؛ از وجوه برتری قرآن بر نظامهای حقوقی معاصر
رضایی اصفهانی با اشاره به یکی از وجوه برتری قرآن بر نظامهای حقوقی معاصر افزود: قرآن در آیه ششم سوره توبه میفرماید «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَیَعْلَمُونَ»؛ مضمون آیه شریفه این است که آن قدر قرآن به آزادی عقیده و انتخاب افراد احترام میگذارد که میفرماید اگر کسی از مشرکان مخالف اسلام خواست به کشور اسلامی بیاید و سخنان الهی را بشنود، قرآن را بشنود، مطالب حق را بشنود، قبول بکند یا نکند فرقی نمیکند به او امنیت بدهید و امنیت را تأمین کند تا به کشور اسلامی بیاید و سخنان را بشنود بعد او را با امنیت به سر جایش خودش برگردانید؛ هیچ کسی حق تعرض به آن را ندارد زیرا او ناآگاه است و میخواهد آگاه شود، حال ممکن است که سخن الهی را بشنود و هدایت شود و ممکن است که هدایت هم نشود ولی به هر حال آنقدر به انتخاب انسان و عقیده انسان و اینکه انسان میتواند انتخابگر باشد احترام میگذارد که میگوید همه زمینهها را برای شنیدن حق فراهم کنید تا آنجایی که دشمن هم حق دارد با امنیت بیاید و بشنود و برگردد؛ این هم مرتبهای بالاتر از بحث امنیت آزادی است که امروزه مطرح است، البته حد و حدود خودش را هم دارد.
این مدرس حوزه علمیه قم، تصریح کرد: حاصل کلام این که قرآن حقوق بشر و حقوق مهم انسان را میپذیرد، بلکه بالاتر از نظامهای حقوق معاصر آن را مطرح میکند، آن هم با امتیازات بیشتری، البته رابطه آن با بحث حقوق بشر امروزی و اعلامیه حقوق بشر چیست مسئلهای است که باید به بحث عمیق پیرامون آن پرداخت.
منبع:همشهری آنلاین