خبرگزاری فارس: امام جمعه دماوند، نماز عید سعید فطر را آوردگاه انسجام امت اسلامی ایران حول محور مقدس ولایت فقیه خواند.
حجتالاسلام محمد علاءالدینی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در شرق استان تهران اظهار داشت: عید سعید فطر منزلگاه اجتماعی عظیم از مسلمانان جهان است.
وی ادامه داد: این اجتماع عظیم همچون مکتبی عرفانی دارای درسهای مهم و عمیق بسیاری است که از آن جمله میتوان به اصل همراهی، همدلی و همفکری مردم با مسئولان و مسئولان با مردم و همچنین مسئولان با یکدیگر اشاره کرد.
علاءالدینی اضافه کرد: همه این همفکریها بین مسئولان و مردم در این روز بزرگ حول محور مقدس ولایت فقیه جلوهگر میشود.
امام جمعه دماوند افزود: امت اسلامی در عید سعید فطر و نماز مرتبط با این روز، پروانهسان به دور شمع ولایت فقیه پرواز میکنند.
وی تصریح کرد: این حضور را باید به عنوان فرصتی مغتنم برای تجدید بیعت با آن شمع درخشان آسمان ولایت قلمداد کرد.
امام جمعه دماوند با اشاره به شان نزول نام ماه شوال در زبان عربی خاطرنشان کرد: شوال در فرهنگ واژگان زبان عربی به «برداشتن» معنی شده است.
علاءالدینی ادامه داد: از این رو باید از همان روز نخست ماه شوال که روز عید سعید فطر نیز محسوب میشود برای برداشتن موانع از پیش روی مردم و رفع مشکلات جامعه تلاشی وافر صورت گیرد.
*هدف تحریم سفرههای نان نیست، اذهان جوانان است
امام جمعه دماوند همچنین معتقد است: هدف تحریمهای اقتصادی امروز استکبار جهانی علیه ایران اسلامی تنها سفرههای نان نیست، بلکه اذهان جوانان است.
علاءالدینی تصریح کرد: ایجاد فضایی مملو از بیاعتمادی ذهنی و قلبی بین مردم و مسئولان هدف امروز تحریمهای اقتصادی غرب است.
وی اضافه کرد: اما بیشک امت اسلامی و آگاه ایران فرصت پیش روی نماز عید سعید فطر را مغتنم خواهند شمرد و بر سطح اتحاد و انسجام جبهه داخلی خود خواهند افزود.
امام جمعه دماوند افزود: شناسایی اولویتهای منطقهای، شناخت مشکلات و ارائه راهکارهای رفع آنها از دیگر مزایای برگزاری نماز عید سعید فطر است.
منبعکخبرگزاری فارس
در صحیفه سجادیه دعایی درباره مقام دعا و وداع ماه مبارک رمضان وجود دارد که در مقدمه این دعا حضرت، کلیات نعمتهای الهی را میشمارد و اینکه بخششهای خدای سبحان ابتدایی است، نه از روی استحقاق. بعد از آن مقدمه میفرماید: یکی از بهترین بخششهای خداوند سبحان، ماه مبارک رمضان و روزه اینماه است.
شاعر میگوید:
عارفان هر دمی دو عید کنند/ عنکبوتان مگس قدید کنند
کار عنکبوت آن است که بتند و با این تارها مگس را صید کرده قدید و قورمه درست کند. او کارش غیراز ذخیره کردن چیز دیگری نیست اما عارف در هر دم و هر نفس دوعید دارد که سعدی گفت:
«هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب».
لذا عارف در هر دم دو عید دارد و بهترین دمی که انسان دارد درماه مبارک رمضان است که «أنفاسکم فیه تسبیح» نفس کشیدن در اینماه «سبوحٌ قُدوس» گفتن است.
اینکه در آخرماه مبارک رمضان عید فطر میگیرند چون جایزههای یکماه را به ما میدهند که در حقیقت محصولماه مبارک رمضان است. ضیافهالله، لقاءالله را به دنبال دارد. پس عظمت از آنماه شوال نیست بلکه عظمت از آنماه مبارک رمضان است که نتیجه یکماهه را در روز عید میدهند.
روز عید است و من مانده در این تدبیرم
که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم
امام سجاد (علیهالسلام) ابتدا اشاره به نعمتهای پروردگار کرده به خدا عرض میکند: «وأنت جعلت من صفایا تلک الوظائف وخصائص تلک الفروض شهر رمضان... وقد أقام فینا هذا الشهر مقام حمدٍ وصحبنا صحبه مبرور»خدایا نعمتهای فراوانی به ما دادی. یکی از برجستهترین نعمتها، ماه رمضان و یکی از بهترین فضیلتها روزه اینماه است که نصیب ما کردی و هیچ زمانی، به عظمت زمانماه مبارک رمضان نیست. گذشته از آنکه شب قدر را در آن قرار دادی، اینماه را ظرف نزول قرآن کریم قرار دادی که چنین فیضی در اینماه نازل شده است.
اگر کسی با قرآن باشد همراه قرآن بالا میرود و این را بر ملت مسلمان منت نهادی؛ زیرا ملتهای دیگر درماه رمضان روزه نمیگیرند و این نعمت را مخصوص مسلمانان نمودی. وداع برای کسی است که با ماه مبارک رمضان مأنوس بوده و اینماه دوست او باشد وگرنه آن کس که با اینماه نبوده وداعی ندارد. انسان از دوستش یا کسی که مدتی با او مأنوس بوده خداحافظی میکند. کسی که اصلاً نمیداند چه وقتماه مبارک رمضان آمد و چه وقت سپری شد، چرا آمد و چرا سپری شد وداعی ندارد.
امام سجاد (علیهالسلام) آخرماه مبارک رمضان که میشد، با سوز و گداز این دعا را میخواند و میفرمود: ماه رمضان بین ما اقامت داشت و جای حمد و ثنا بود؛ زیرا به همراه خود رحمت آورد و رفیق بسیار خوبی برای ما بود. ما در صحبت و همراهی با او به فضایل و نعمتهایی رسیدیم. دوستی بود که به همراهش رحمت و مغفرت و برکت آورد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نیز در خطبه شعبانیه فرمود: «قد أقبل إلیکم شهرالله بالبرکه والرحمه والمغفره»، یعنی این ماه، برکت و رحمت و مغفرت میآورد، کسی که رفیق اینماه بوده و باشد، برکت و رحمت و مغفرت اینماه را هم دریافت میکند.
سپس فرمود: «وأربحنا أفضل أرباح العالمین» ما ربح وسودی که در اینماه بردیم، هیچ تاجری در هیچ گوشه دنیا نبرده و هیچ کس در سراسر عالم به اندازه ما از اینماه استفاده نکرده است. انسان مسافری است که سفر ابد در پیش دارد. رهتوشه آن سفر ابد را باید همین چند روزه تهیه کند. در اینماه درهای آسمان روی مومن باز میشود و مومن میتواند با وارستگی، به باطن عالم راه پیدا کند و اگر بهترین فرصت، ماه مبارک رمضان است، پس بهترین سود را ماه رمضان و اهلش دارند.
برای گروهی آغاز سال، اول فروردین است. یک نوجوان اول فروردین تلاش میکند برای خود لباس نو تهیه کند. درختها اول سالشان فروردین است که لباسهای نو و تازه در بر میکنند. اول سال کشاورز پاییز است که درآمد مزرعه را حساب میکند. تاجر و صنعتگر، هر کدام فرصت دیگری را به عنوان اول سال تعیین میکنند، مرحوم سیدبن طاووسمیگوید: اهل سیر و سلوک، اول سالشان، ماه رمضان است .حسابها را ازماه مبارک، تاماه مبارک بعد بررسی میکنند کهماه مبارک رمضان گذشته چه درجهای داشته و امسال در چه درجهای هستند، چقدر مطلب فهمیده و چه مسئلههایی برای آنها حل شده است. چقدر در برابر گناه قدرت تمکن داشته و چقدر در برابر دشمن قدرت تصمیم دارد.ماه مبارک رمضان برای سالکان الیالله،ماه محاسبه است. از اینرو امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: هیچ کسی در سراسر جهان به اندازه ما در این ماه استفاده نکرد.
در ادامه دعا فرمود: «ثم قد فارقنا عند تمام وقته وانقطاع مدته ووفاء عهده [عدوه] ونحن مُودعوه» اینماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت و ما هماکنون باماه خدا وداع میکنیم. «وداعَ مَن عز فراقه علینا» چه وداعی؟ وداع تشریفاتی؟ نه؛ وداع با دوست عزیزی که مفارقتش برای ما توانفرساست؛ آن کس که اهل معنا بود خیرش در اینماه بیشتر شد و آن کس که گرفتار گناه بود از گناهش کاسته شد. ما کسی را وداع میکنیم که رفتنش برای ما بسیار گران و سخت است و ما را غمگین میکند، ماهی که شب و روزش رحمت بود. بزرگان فقه ما نظیر مرحوم صاحب جواهر الکلام (رضواناللهعلیه) فرمودهاند: در فضیلت روزه گرفتن همین بس که انسان از نظر ترک بسیاری از کارها، شبیه فرشته میشود. به همان اندازه که انسان از فکر شکم رها شود به فرشته شدن نزدیک میشود. گفتهاند: پس از عید فطر، شش روز از اوایلماه شوال را به عنوان بدرقه، روزه بگیرید؛ زیرا اگر کسی دوست عزیزی را بخواهد بدرقه کند، چند قدم به همراه او میرود. امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: «وأوحشنا انصرافه عنا» و از اینکه منصرف شد و از ما فاصله گرفت، ما را به وحشت انداخت. ما دوست مهربان و پربرکتی را از دست میدهیم، لذا به وحشت میافتیم. از اینرو بود که آخرماه مبارک رمضان که میشد، اولیای خدا احساس غربت میکردند.
«ولزمنا له الذِمام المحفوظ والحُرمة المرعیة والحق المقضی» ما باید حقی که او بر عهده ما دارد رعایت کرده حرمتی که در پیش ما دارد ارج بنهیم. باید به تعهدی که بین ما و اوست وفا کنیم.
«فنحن قائلون السلام علیک یا شهرالله الأکبر یا عید أولیائه» آنگاه چون این دوست عزیز از ما جدا میشود ما چنین میگوییم: سلام بر تو ای بزرگترینماه که به خدا انتساب داری و سلام بر تو ای عید اولیای الهی. این سلام، سلام تودیع است.
«السلام علیک یا أکرم مصحوبٍ من الأوقات یا خیر شهرٍ فی الأیام والساعات» امام سجاد (علیهالسلام) چندین بار به اینماه سلام میکند. ماه رمضان اگر زمانی گذارا بود و باطن و سر و حقیقت و روح نداشت، ولیالله به او سلام نمیکرد. این گفتههای معرفتی - معاذالله - نظیر اشعار خیالی شعرا نیست که بر خطابههای خیالی حمل شود که مثلاً به کوه و یا آثار مخروبه خطاب میکنند. بیان حضرت این است که ما خیلی دوست و رفیق، داشته و داریم اما هیچ دوستی به عظمت اینماه نبوده؛ ماهی که نه هیچ روزی مثل روزهای آن و نه شبی چون شبهای آن بود.
رمضان و آموزش دعا
«السلام علیک من شهرٍ قُربت فیه الآمال ونشرت فیه الأعمال» سلام ما بر تو ای ماهی که آرزوها در اینماه نزدیک شد و ما فهمیدیم که چه بخواهیم. لذا آرزوهای طولانی نمیطلبیم، ماهی که در آن برآمدن آرزوهای مشروع نزدیک شد.
در دعای سحرماه مبارک رمضان نیز از امام سجاد (سلاماللهعلیه) رسیده است که خدایا آنها که تو را نمیشناسند و عبادت نمیکنند، روزی میدهی، مار و عقربها روزیخور خدا هستند، پس حیف است که انسان تمام حاجتها را در محور ماده و مادیات خلاصه کند. خداوند همه کفار و منافقین را در عالم تأمین میکند، پس آیا صحیح است انسان تلاش و کوشش خود را بر این صرف کند که از خدا، طبیعت و دنیا بطلبد؟ از این رو است که امام میفرماید: سلام بر ماهی که فهمیدیم در آن از خدا، چه بخواهیم؛ آرزوهای طولانی نداشته باشیم بلکه چیزی بخواهیم که برای ما بماند. هنگامی که مسلمانان عازم مهاجرت به مدینه بودند کفار مکه به آنان اجازه ندادند اموالشان را هم منتقل کنند یا بفروشند. میگفتند اگر میخواهید به مکه بروید باید دست خالی سفر کنید.
آنگاه این آیه نازل شد: «کأَین مِن دَابَه لاَ تَحْمِلُ رِزْقَهَاالله یرْزُقُهَا وَإِیاکم»چه بسا جاندارانی که نمیتوانند متحمل روزی خود شوند. خداست که آنها و شما را روزی میدهد. مسلمین از مکه به مدینه هجرت کردند و گفتند: ما روزی خود را با خود حمل نمیکنیم، بالاخره خدای مکه، خدای مدینه هم هست. آن کسی که ما را در مکه اداره میکند، در مدینه هم اداره میکند. دست خالی به سوی مدینه حرکت کرده و «مهاجر» نامیده شدند؛ خدا هم آنان را تأمین کرد. اینچنین نیست که اگر انسان روح بلند نداشته باشد به او خوش بگذرد یا اگر روح بلند و عظیم داشت در جهان تلخکام باشد.
منبع:روزنامه همسهری
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»[1]
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت آیات الهیّه و ماه دعا است؛ یعنی حاجات خود را طلب کردن و درخواست از خداوند و راز و نیاز کردن عبد با ربّ خود و دعای به خیر کردن، چه برای خود و چه دیگران، که یا دنیوی باشد یا اخروی.[2]
جلسة گذشته دو مطلب را عنوان کردم؛ یک: در روایت هم بود که اگر آثار اجابت را دیدی سپاسگزاری کن و اگر هم در اجابت تأخیر بود، باز هم سپاسگزاری کن. بعد در آن دو نکته بود که عرض کرد اگر در اجابت تأخیر شد، مبادا سرخورده بشوی و بعد در پی این سرخوردگی دعا را ترک کنی. این آخرین مطلبی بود که جلسة گذشته عرض کردم و در روایات هم بود که باید در همین رابطه تذکّراتی بدهم.
مروری بر روایات گذشته
روایاتی که در آخر جلسة گذشته به آن اشاره کردیم، اینچنین تعبیراتی داشت، «مَا یَمنَعُ أَحَدَکُم إِذَا عَرَفَ الإِجابَة مِن نَفسِهِ فَشَفِىَ مِن مَرَضٍ أَو قَدِمَ مِن سَفَرٍ»، تا آنجا که میگوید: «یَقول الْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ و در روایت بعدی میگوید: «وَ مَنْ أَبْطَأَ عَنْهُ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ»؛ اگر در اجابت تأخیر باشد، «فَلْیَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ آنجا هم مسئلة سپاسگزاری مطرح میشود. بعد وارد بحث استعجال در دعا شدیم، یعنی اینکه بخواهی برای اجابت عجله کنی. در آنجا روایت بود که حضرت به ابوبصیر فرمودند: «لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَیْرٍ وَ رَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ فَیَقْنَطَ وَ یَتْرُکَ الدُّعَاءَ»؛[3] یعنی استعجال در دعا نهی شده و بعد هم گفتهاند که این قنوط و یأس را در پی دارد و بعد هم مسئلة ترکِ دعا را مطرح کردهاند.
استعجال، سیری برای ترک دعا
مطلبی را میخواهم عرض کنم که در باب سرخوردگی است. یعنی شخص در اجابت استعجال دارد و بعد به تأخیر میافتد، در اینجا موجب میشود که آن فرد قنوط کند و بعد هم مأیوس شود. مأیوس که شد، دعا را کنار میگذارد. در اینجا او دعا کرده، اجابت به تأخیر افتاده، بعد یأس ایجاد شده و ترک دعا میکند. در پایان کار ترک دعا است.
تعبیرات در ترک دعا
میخواهم در مورد ترکِ دعا بگویم که در معارف ما چگونه است؟ ترک دعا بهطور کلّی، حال چه دعایی باشد که به اجابت نرسیده و تأخیر افتاده و چه دعایی که اصلاً انجام نشده است. در اینجا ضمیمه کردم که بدانید عقبات بسیار بدی دارد. به همین خاطر از آن نهی شده و تعبیرات غلیظی هم داریم. در روایتی هست از پیغمبراکرم دارد: «مَنْ لَمْ یَدْعُ اللهَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِ»؛[4] خدا به کسی که دعا نمیکند خشمگین میشود. حالا این روایات را تکتک عرض میکنم. دقّت کنید! روایت دیگری است باز پیغمبراکرم که: «قال رسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم): قالاللهتعالی: مَنْ لاَ یَدْعُونِی أَغْضَبُ عَلَیْهِ»؛[5] یعنی پیغمبر فرمود: «قالَ الله تَعالی» خدا فرموده است: کسی که از من درخواست، دعا و تقاضا نکند، به او خشمگین میشوم. خیلی صریح بیان میکند.
خدا از عبد میخواهد، امّا عبد نمیدهد!
روایت دیگری از پیغمبراکرم است که: «یَخرُجُ مِنَ النَّارِ رَجُلُ فَیَقُول لَهُ رَبُّهُ تَعالى: ما تُعطینی إِن أَخرَجتُکَ؟»؛ شخصی است که در روز قیامت سر از آتش جهنّم بیرون میآورد. خدا به او میگوید: چه به من میدهی اگر تو را از این جهنّم نجات دهم؟ «فَیقُول: یا رَبّ! أُعطیکَ مَا تَسأَلُنی»؛ هر چه بخواهی به تو میدهم، فقط من را از این آتشها بیرون بیاور. «فَیقُول لَهُ: کَذَبتَ»؛ خدا به او میگوید: دروغ میگویی! چرا؟ «وَ عِزَّتی قَد سَأَلتُکَ ما هُوَ أَهوَن مِن ذلِک»؛ قسم به عزّتم من از تو یک چیزی را درخواست کردم که از این درخواستم خیلی پائینتر و کمتر بود، امّا ندادی، «فلم تعطنی»؛ خیلی پائین بود و از تو خواستم امّا به من ندادی. حالا چه چیزی خواسته؟ «سَأَلتُکَ أَن تَسأَلَنی فَأُعطِیک»؛ من از تو خواستم که در دنیا هر چه از من بخواهی به تو بدهم، «وَ تَدعُونی»؛ از من درخواست و دعا کن، «فَأَستَجیبُ لَک وَ تَستَغفِرُنی فَأَغفِر لَک»؛[6] از من از گناهانی که کردی پوزش بطلب، که من میخواهم تو را بیامرزم.
عبد به ربّش اعتنا نمیکند!
اینها را در دنیا گفتم امّا نکردی، «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ مگر من اینها را نگفتم؟ ولی اصلاً اعتنا نکردی، امّا حالا اینجا که آمدی و سر از آتش بیرون آوردی، میگویم: چه به من میدهی و تو میگویی: هر چه بخواهی؟! آنجا که از تو خواستم و همهاش به نفعت بود، حاضر نشدی.[7]
واجب است که از من درخواست کنید
در روایتی از پیغمبراکرم است که: «قال رسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم): تَرْکُ الدُّعَاءِ مَعْصِیَة»؛[8] اگر کسی دعا نکند، یعنی بنایش را بر این بگذارد که دعا نکند، معصیتکار است. نمیخواهم از بحثم منحرف شوم و بحثهای فقهی بکنم امّا باید عرض کنم: چه بسا بعضیها این امری که در آیة «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ آمده است را یک امر الزامی گرفته باشند؛ یعنی واجب است که شما درخواست کنید و البته قهراً با این روایت همینطور است. میخواهم عرض کنم: چقدر بر این تأکید میشود که اگر کسی دعا را ترک کند، خدا به او غضب میکند و از او خشمگین میشود. البته نمیخواهم بگویم این معصیت است. بحث این است و بر این تأکید شده که اگر در اجابت کمی تأخیر شده، نباید سرخورده بشوی و دعا را کنار بگذاری![9]
حقّ مسلّم عبد
ما در معارفمان این را داریم که چه بسا عبد مستحق باشد تا از ناحیة ربّش، عنایاتی بشود و خیر کثیری به او رو بیاورد، امّا چون دعا و درخواست نمیکند، خدا به او نمیدهد. از نظر علمی این بحث مطرح است که اعطا مشروط به درخواست است. این بحثی است که یک وقتی کردهایم و اینجا جایش نیست.
به تو میدهم، امّا اگر بخواهی!
یک چیزهایی وجود دارد که اینها برای همة موجودات منضبط است، مثل اینکه روزی او را برساند؛ امّا چیزهای دیگری وجود دارد که نه، زیادتی است، زیادتیها مشروط است. مثال میزنم: کسی را استخدام میکنم و میگویم: این مقدار به تو میدهم که برایم کار کنی. امّا اگر از من درخواست کنی، بیشتر به تو میدهم. بیدرخواست، مزد این است؛ یعنی اگر درخواست زیادتی کردی، آن وقت به تو میدهم. مطلب این را میگوید: آن شخص مستحق است و اگر درخواست کند به او میدهم، امّا چون درخواست نکرده به او نمیدهم. بنابراین ترک دعا خیلی ضرر دارد.
بخواه تا بدهم
«رُوِیَ عَن رسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال: إِنَّ اللَّهَ لَیُمْسِکُ الْخَیْرَ الْکَثِیرَ عَنْ عَبْدِهِ»؛ خداوند جلوی خیر کثیر را میگیرد، که به بندهاش نرسد، «فَیَقُولُ لَا أُعْطِیهِ حَتَّى یَسْأَلَنِی»؛[10] میگوید: من این را به او نمیدهم تا اینکه از من درخواست کند و بخواهد.
شرح مسئله: خدا مثل ما نیازمند دعا است؟
در اینجا باید به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه، «نعوذبالله» مگر خدا مثل ما است که وقتی کسی به او رو بیاندازد، لذّت ببرد و به او بدهد؟ اصلاً و ابداً اینطور نیست. پس چگونه است که مرتّب میگوید: بخواهید تا بدهم، بخواهید تا بدهم، «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ». این بحث در قرآن و روایات بسیار مطرح شده و بحث کلّی و ریشهدار و عمیقی است. در اینجا خدا را به خودت قیاس نکن؛ خدا مثل من و تو نفسِ شهوت و... ندارد که خوشش بیاید. این حرفها درست نیست.
باید پیوند ربّ و عبد محکم شود
اینجا بحث بسیار عمیق و لطیفِ معرفتی میکند. اینکه عبد باید از خدا درخواست کند، برای «تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت» است. اگر بنا بشود که خدا همة چیزها را درست کند، اصلاً و ابداً خدا یادمان میرود. از یاد میبریم که پروردگار چه کسی است؟[11] و فراموش میکنیم، کسی که پرورشمان میدهد کیست؟ اگر بنا بشود تمام امور بر منوال خودش بچرخد و بحث دعا و تقاضا و... کنار برود، پس خدا هم کنار میرود. دیگر ربّم را نمیشناسم و نمیدانم آن کسی که دارد من را پرورش میدهد کیست. چون دعا در ارتباط با احتیاجات، چه معنوی و چه مادّی است. دعا برای تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت عبد است. تحکیم این رابطه است، که میگوید دعا کن و از من بخواه تا به تو بدهم و اینکه بفهمیم بر سر سفرة چه کسی نشستهایم؟
خاندان نبوّت در اسارت
خاندان حسین(علیهالسّلام) را از کربلا به کوفه و از کوفه به شام به اسارت بردند. به این خانواده خیلی سخت گذشت. تنها مسئلة اینکه ایشان خاندان نبوّت هستند نیست بلکه حتّی در بین مردم، اینها شخصیّتهای بزرگ بودند. بیجهت نیست که وقتی از زینالعابدین(صلواتاللهعلیه) سؤال میکنند: در کجای این سفر به شما خیلی سخت گذشت؟ این طور که شنیدهام، حضرت میفرمایند: «اَلشّام، اَلشّام». در آنجا به آنها خیلی سخت گذشت. حتّی این را نمیدانم صادر شده یا نه؟ «یالَیت اُمِّی لَم تَلِدنِی»؛ کاش مادر مرا نزاده بود تا وضع شام را ببینم.
پایکوبی در عزای حسین(علیهالسّلام)!
سهلبنسعدساعدی پیرمردی از اصحاب پیغمبر است؛ میگوید: از بیتالمقدّس وارد شام شدم و دیدم چه غوغایی است. جشن گرفتهاند، آزین بستهاند و پایکوبی میکنند. میگوید: من خبر نداشتم. دیدم چند نفر ایستادهاند و با هم حرف میزدند جلو. رفتم و سؤال کردم و گفتم: شما اهل شام، عیدی دارید که من آن عید را نمیشناسم؟ چه خبر است؟ رو کردند و گفتند: «یَا شَیْخُ نَرَاکَ أَعْرَابِیّا»؛ ای پیرمرد! انگار تو از عربهای بیابانی هستی و از دنیا بیخبری؟ گفتن: نه؛ من سهلساعدی، از اصحاب پیغمبر هستم و پیغمبر را درک کردم. بعد رو کردند و به من گفتند: «مَا أَعْجَبَکَ السَّمَاءُ لَا تَمْطُرُ دَماً»؛ تو در شگفت نیستی که چرا آسمان خون نمیبارد؟ «وَ الْأَرْضُ لَا تَنْخَسِفُ بِأَهْلِهَا»؛ و چرا زمین اهل خود را فرو نمیبرد؟ گفتم: «وَ لِمَ ذَاکَ؟»؛ برای چه؟ گفتند: «هَذَا رَأْسُ الْحُسَیْنِ(علیهالسّلام) عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) یُهْدَى مِنْ أَرْضِ الْعِرَاقِ»؛ دارند سر حسین را از عراق میآورند و مردم شادی میکنند. گفتم: «وَا عَجَبَاهْ یُهْدَى رَأْسُالْحُسَیْنِ وَ النَّاسُ یَفْرَحُونَ؟». گفتم: از کدام طرف؟ گفتند: «فَأَشَارُوا إِلَى بَابٍ یُقَالُ لَهُ بَابُ سَاعَات»؛ برو آنجا؛ از دروازة ساعات میآورند. میگوید: آمدم و رسیدم. یکوقت دیدم سوارها و نیزهدارهایی وارد شدند. دیدم که اوّلین سوار و نیزهدار سری بر نیزه دارد که شبیهترین به پیغمبراکرم است و روی مرکبی بیبیای سوار است. رفتم جلو و سلام کردم. به او گفتم: « مَنْ أَنْتِ؟»؛ شما چه کسی هستید؟ گفت: «أَنَا سُکَیْنَةُ بِنْتُ الْحُسَیْنِ». گفتم: من سهلساعدی از اصحاب جدّ شما هستم. اگر کاری با من دارید بفرمایید تا انجام دهم. گفت: ای سعد! به این نیزهدار پولی بده تا این نیزهها و سرها را از ما جدا کنند، که اینقدر مردم به ما نگاه نکنند.
پی نوشت ها:
[1]. بحارألانوار، ج91، ص96
[2]. بعد از ایّامی که لیالی قدر بود، بحث ما تقریباً از مسیر خودش منحرف شد. بحث در دعا بود.
[3]. الکافی، ج2، ص490
[4]. کنزالعمال، ج2، ص68
[5]. کنزالعمال، ج2، ص63
[6]. کنزالعمال، ج14، ص542
[7]. به این تعبیرات دقّت بکنید! نمیخواهم فتوای فقهی بگویم چون بحث، روال مباحث اخلاقی است و فقهی نیست.
[8]. مجموعه ورام، ج2، ص120
[9]. من دیدم بحثم را اینطور ادامه بدهم بهتر است. یعنی بعد از شبهای احیا نیاز به این مطلب احساس میشود.
[10]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج5، ص175
[11]. ربوبیّت را مطرح میکنم.
/
منبع:خبرآنلاین